ناوشکن سهند
جنگ افزار

زندگینامه: غفور جدی اردبیلی (۱۳۲۴ - ۱۳۵۹)

دفاع > شهید- همشهری آنلاین:
غفور جدی اردبیلی در سال ۱۳۲۴ در شهر اردبیل دیده به جهان گشود. وی فرزند سوم خانواده بود.

وی دوران کودکی و تحصیل خود را در زادگاهش به پایان برد و برای ادامه تحصیل به تهران آمد و در دانشکده نیروی هوایی همانا مشغول به تحصیل شد.

در سال 1346 نیز برای طی دوره مقدماتی خلبانی وارد نیروی هوایی شد. غفور که از هوش بالایی برخوردار بود به سرعت شروع به یادگیری فنون و زبان انگلیسی کرد.

دوره مقدماتی پرواز غفور در تهران دوسال به طول انجامید و در این مدت او در فرودگاه قلعه مرغی پرواز با هواپیماهای تک موتور را تجربه کرد و سرانجام در سال 1348 به همراه دومین گروه دانشجویان اعزامی به آمریکا سفر کرد تا دوره تکمیلی خلبانی خود را در این کشور سپری کند.

با ورود غفور به آمریکا فصلی نو در زندگی او آغاز شد به شکلی که بعد از حدود 2 سال و در اوایل سال 1350 که آموزش‌های او در حال اتمام بود همگان را حیرت زده کرد.

پروازهای غفور با مهارت مثال زدنی انجام می‌پذیرفت به شکلی که بارها توانست از استادان خود پیشی بگیرد و توانمندی خود را در هدایت هواپیما به رخ استادان آمریکایی بکشد و در نهایت در همین زمان موفق به اخذ گواهینامه خلبانی از ایالات متحده آمریکا شد.

نیروی هوایی آمریکا نمی‌خواست خلبان ماهری مثل غفور جدی را از دست بدهد به همین دلیل دست به کار شد و طی مکاتباتی با نیروی هوایی ایران موافقت آنها را برای جذب و بکارگیری غفور جدی در نیروی هوایی آمریکا جلب کرد.

در همین راستا نماینده نیروی هوایی آمریکا طی تماسی با خانواده غفور از پدر وی سوال کرد که وی در پاسخ به آمریکایی‌ها گفت: من فرزندم را برای میهنم پرورش داده‌ام.

غفور جدی اردبیلی

به این ترتیب غفور که به درجه ستوان دومی نیز مفتخر شده و در آمریکا نیز شاگرد اول شده است به ایران باز می‌گردد و خود را به فرماندهی پایگاه یکم شکاری تهران معرفی می‌کند.

چون او با نمره ممتاز گواهینامه خلبانی را اخذ کرده بود مختار بود که هر هواپیمایی که می‌خواهد با آن پرواز نماید خود انتخاب کند که غفور هواپیمای اف 4 را انتخاب می‌کند.

چون در آن زمان این جنگنده فقط در تهران و شیراز فعالیت داشت، وی نیز به شیراز منتقل شد و پرواز با هواپیمای اف 4 را در گردان 72 تاکتیکی شیراز که مسئولیت آن بر عهده سرتیپ خلبان شهید جواد فکوری بود، آغاز کرد.

غفور جدی با ورود به شیراز پروازهای آموزشی، آزمایشی و تاکتیکی خود را همچون دیگر خلبانان پی‌گیری کرد ولی دیگر زمان آن رسیده بود که او شایستگی خود را به فرماندهان فعلی خود نیز نشان دهد.

بیست سوم اردیبهشت سال 1352 ستوان‌یکم غفور جدی خود را برای یک پرواز آزمایشی آماده می‌کرد. وی به محض این که چرخ‌ها را می‌بندد متوجه تکان‌های خفیفی در هواپیما می‌شود که تصور می‌کند این تکان به خاطر گردابه‌های به جای مانده از جنگنده‌های جلویی باشد.

روی همین اصل به آن توجهی نمی کند ولی به محض خارج کردن هواپیما از حالت پس سوز نه تنها لرزش‌ها کم نمی‌شود بلکه بر شدت آن نیز افزوده می‌شود. در کمتر از یک دقیقه همه چراغ های قرمز رنگ کابین خلبان شروع به چشمک زدن می‌کند که همه آنها نشان از نقص فنی در هواپیما را می داد ولی غفور نمی دانست هواپیما چه ایرادی پیدا کرده است و کدام سامانه دچار مشکل شده است.

غفور جدی اردبیلی

در همین اثنا هواپیما تکان شدیدی می‌خورد و با زاویه زیاد شروع به اوج‌گیری می‌نماید. ستوان جدی سعی می‌کند به هر شکل ممکن هواپیما را از این حالت خارج نماید. غفور هرچقدر تلاش می‌کند اهرم هدایت هواپیما را به جلو فشار دهد موفق نمی‌شود در همین کش و قوس موتور جنگنده دچار واماندگی می‌شود و هواپیما به شدت شروع به کم کردن ارتفاع می‌نماید.

ستوان جدی بی درنگ با هماهنگی خلبان کابین عقب اهرم خروج اضطراری را فعال می‌کند و خلبان کابین عقب موفق به خروج اضطراری از هواپیما می‌شود و با کمک چتر نجات سالم به زمین می‌رسد ولی قهرمان اردبیلی قصد خروج از هواپیما را ندارد.

غفور مصمم است به هرشکل ممکن هواپیما را نجات بدهد. تلاش او نتیجه می‌دهد و سرانجام موفق می‌شود جنگنده سرکش را در اختیار بگیرد. بلافاصله به سمت پایگاه گردش کرد که ناگهان هواپیما دوباره شروع به تکان خوردن می‌کند ولی این بار هم وی موفق می‌شود جنگنده را در اختیار بگیرد و آن را روی باند پروازی به زمین بنشاند.

شهامت و رشادت مثال زدنی که ستوان جدی در این پرواز برای نجات یک هواپیمای چند میلیون دلاری به خرج می‌دهد او را مفتخر به دریافت یک درجه ترفیع می‌نماید.

غفور جدی در مراسم تشویق خود عامل موفقیتش را یاد خدا، حفظ خون‌سردی و اجرای دقیق دستورالعمل‌های پروازی عنوان می‌کند. نیروی هوایی به پاس این شجاعت، خلبان خود او را به مرخصی سه ماهه تشویقی به آمریکا می‌فرستد.

غفور جدی اردبیلی

با رسیدن غفور به امریکا او از تفریح و گردش منصرف می شود و تصمیم می گیرد در مدتی که در آمریکا اقامت دارد گواهینامه خلبانی با هواپیمای مسافربری را نیز اخذ نماید که در این مهم نیز موفق است و گواهینامه پرواز با هواپیمای مسافربری بوئینگ 747 را در آمریکا اخذ می‌نماید.

پس از بازگشت از آمریکا ستوان غفور جدی به پایگاه همدان منتقل می‌شود و تا شهریور ماه سال 1355 به خدمت خود در این پایگاه ادامه می‌دهد تا این که در این ماه نیروی هوایی نام او را برای طی دوره امنیت پرواز در لیست اعزامی به آمریکا قرار می‌دهد و ستوان جدی در آذر ماه سال 1355 برای بار سوم به آمریکا می‌رود.

غفور این دوره را نیز با موفقیت کامل پشت سر می گذارد و در مرداد ماه سال 1356 به ایران باز می‌گردد. پس از بازگشت ستوان جدی از آمریکا او به پایگاه شکاری بوشهر منتقل می‌شود که این آخرین پایگاهی بود که این خلبان دلاور در آن خدمت می‌کرد.

پس از پیروزی انقلاب، غفور در این زمان به عنوان استاد خلبان و معلم هواپیمای اف 4 در پایگاه بوشهر مشغول به خدمت بود. همه چیز طبق روال عادی پیش می‌رفت و غفور بعنوان فرمانده بازرسی و امنیت پرواز پایگاه در حال انجام وظیفه بود تا این که سال 1359 آغاز شد.غفور جدی اردبیلی

دست های دسیسه گر کمر به بدنامی غفور بسته بودند و بدلیل اوضاعی که در آن زمان بدلیل وقوع انقلاب بر نیروی هوایی حاکم بود و عناصری فرصت طلب به دنبال تسویه حساب‌های شخصی خود بودند و این باعث شد اوضاع برای غفور به خوبی به پیش نرود و نام او ناخواسته در لیست خلبانانی قرار گیرد که باید از نیروی هوایی تسویه حساب کنند.

غفور با دلی رنجور شروع به تسویه از نیروی هوایی نمود و در مراحل نهایی تسویه او عراق از زمین و هوا به ایران حمله ور شد.

با شروع جنگ تحمیلی غفور تصمیم گرفت به صورت داوطلبانه به نیروی هوایی بازگردد ولی تعدادی از خائنین او را تشویق به ترک ایران نمودند که غفور در جواب آنها گفت: این همه هزینه در زمان صلح برای تفریح ما خرج نشده، ما برای چنین روزهایی آموزش دیده‌ایم.
ستوان جدی به دفتر فرماندهی وقت پایگاه مرحوم سرتیپ خلبان "مهدی دادپی" می‌رود و می‌گوید:

- اکنون زمان آن رسیده که جوابگوی خرجی باشم که برای من شده است. می‌خواهم بجنگم برایم مهم نیست چه اتفاقی افتاده و یا قرار است بیافتد. دینی به مملکتم دارم که باید آن را ادا نمایم. درجه‌هایم را هم نمی‌خواهم فقط می‌خواهم بجنگم نمی‌توانم دوستانم را تنها بگذارم .

مرحوم دادپی خواهش غفور را می‌پذیرد و با فرماندهی وقت نیرو شهید سرتیپ خلبان جواد فکوری تماس می‌گیرد و ایشان ضمن موافقت با درخواست غفور دستور می‌دهند درجه‌های او نیز بازگردانده شود.

غفور شادمان از دستور فرماندهی و خشمگین از دشمن بعثی، پای در رکاب نبرد می‌گذارد و در مدت 4- 5 روز ابتدایی جنگ 80 پرواز عملیاتی انجام می‌دهد. سرهنگ غفور جدی در تمام این مدت 45 روز برای هر پرواز از خانواده حلالیت می‌طلبد گویا او خود را برای شهادت آماده کرده بود.

آبان ماه به نیمه رسیده و مادر از دوری فرزند بی تاب است ولی غفور در آن شرایط حساس نمی توانست پایگاه را برای مدت طولانی ترک نماید و بالاخره قرار می شود مادر از اردبیل به تهران بیاید و غفور نیز به تهران سفر کند تا دیدارها تازه شود.

برگه مرخصی غفور برای روز هفدهم آبان ماه سال 1359 صادر می‌شود و غفور شادمان و بی‌تاب برای دیدار مادر، شب هنگام وسایل سفر را مهیا می‌کند. صبح روز هفدهم نام سرهنگ در برد پروازی قرار دارد.

غفور دو پرواز عملیاتی را انجام می دهد و سپس از دوستان به قصد سفر به تهران خداحافظی می کند ولی در همین هنگام یک ماموریت مهم برون مرزی به او ابلاغ می‌شود.

غفور جدی اردبیلی

حصر آبادان در حال تکمیل شدن است و هر آن احتمال دارد آبادان نیز سقوط کند. نیروهای دشمن در نزدیکی بصره مستقر هستند و از همان محور قصد عبور از مرزهای ایران را دارند. قلب سرهنگ فشرده می شود. بر سر آبادان چه خواهد آمد؟ الان وقت سفر نیست بهتر است بعد از این پرواز به تهران بروم پرسنل فنی بی درنگ دو فروند فانتوم مسلح را آماده پرواز می‌کنند. غفور به سمت آشیانه می‌رود و پا در پلکان هواپیما می‌گذارد ولی انگار چیزی را فراموش کرده است.

برمی گردد و به طرف سربازی می‌رود که جلوی آشیانه ایستاده است. او را در آغوش می‌کشد و از او حلالیت می‌طلبد و ساعت و گردنبند الله خود را که هیچ گاه از خود جدا نمی‌کرد به سرباز هدیه می‌کند.

آیا می داسنت که این پرواز آخرش است و این ماموریتی بی بازگشت است؟ آیا می‌دانست بال های آهنین پرنده‌اش به بال‌های او تبدیل می‌شوند تا او را تا عرش همراهی نمایند؟ گویی به او الهام شده بود که دیگر باز نمی‌گردد با چشم هایش همه را دنبال می‌کند و به نوعی با همه خداحافظی می‌کند و از پلکان بالا می رود. غفور جدی اردبیلی

سومین پرواز جنگی سرهنگ در این روز در پیش است. دو فروند فانتوم مسلح یکی به خلبانی سرهنگ "اصغر سفیدموی آذر" و کمک ستوان "اعظمی" و دیگری به خلبانی سرهنگ غفور جدی و کمک ستوان "خلجی" روی باند قرار می‌گیرند.

جنگنده ها با کم کردن ارتفاع از جنوب خرمشهر و سمت چپ فاو وارد خاک عراق می شوند و سمت بصره را در پیش می گیرند ولی در طول مسیر هیچ نیروی مشاهده نمی‌شود. جنگنده‌ها با رسیدن به بصره با گردش به سمت راست به سمت مرزهای ایران گردش می‌کنند. در همین اثنا غفور متوجه یک نخلستان در نزدیکی بصره می‌شود که تعدادی پدافند در میان آن استتار شده است.

با دقت بیشتر خلبانان متوجه حدود 40 فروند تانک می‌شوند که کاملا استتار شده و لوله های آن طوری استتار شده که به نظر دودکش خانه روستایی به نظر می‌رسد. هواپیمای شماره یک خلبان سفیدمو روی رادیو اعلام می‌کند که شما از من فاصله بگیرد اول من بمباران می‌کنم سپس شما حمله‌ور شوید.

شماره یک بمب های خود را روی هدف رها می‌کند . اینک نوبت غفور است که تیرهای خشم ملت ایران را بر سر دشمن فرود آورد. سرهنگ با شیرجه روی هدف با دقت فراوان بمب هایش را رها می‌کند.
دود غلیظ ناشی از سوختن تانک‌های دشمن فضا را پر کرده بود. ناگهان هواپیما تکان شدیدی می‌خورد و ثانیه هایی بعد با یک تکان شدید دیگر به بالا پرتاب می‌شود. خلبان کابین عقب متوجه نشان دهنده دور موتور سمت راست می‌شود که عقربه آن به صفر می رسد و موتور سمت راست از کار می‌افتد.
چراغ های قرمز چشمک زن همراه با بوق‌های ممتد نشان از وضعیت وخیم جنگنده می داد. غفور همچنان ساکت و مصمم به سمت مرز پرواز می‌کرد. او مصمم بود به هر شکل ممکن از مرز عبور نماید. بعد از گذشتن جنگنده از بهمنشیر وارد مرزهای ایران می‌شوند که غفور روی رادیو اعلام می‌کند که هواپیمایش مورد اصابت موشک قرار گرفته و یکی از موتورها از کار افتاده، هیدرولیک هواپیما هم دیگر جواب نمی‌دهد، با این شرایط به پایگاه نمی‌رسیم و باید هواپیما را ترک کنیم.

سرعت هواپیما زیاد و ارتفاع آن کم بود. در این شرایط امکان اجکت وجود نداشت. سرهنگ جدی با خلبان کابین عقب صحبت می‌کند که آماده باش ارتفاع می‌گیریم و سپس بیرون می‌پریم. غفور هواپیما را به ارتفاع 3000 پایی می‌رساند اکنون 50 کیلومتر از مرز فاصله دارند. ناگهان هواپیما از کنترل غفور خارج می‌شود و شروع به کم کردن ارتفاع می‌نماید. سرهنگ به خلبان کابین عقب می‌گوید آماده اجکت باش و سپس ضامن را می‌کشد و هر دو خلبان در حدود کیلومتر 7 جاده ماهشهر - آبادان از هواپیما خارج می شوند.غفور جدی اردبیلی

ستوان خلجی به سلامت به زمین می‌رسد ولی از ناحیه گردن و دست زخمی می‌شود و به دنبال غفور می‌گردد. از دور دودی را مشاهده می‌کند که نمایانگر محل سقوط هواپیماست. کمی که جلوتر می‌رود چتر سرهنگ غفور جدی را می‌بیند. بدن ستوان یخ می‌زند. چند متر آن طرف‌تر غفور را می‌بیند. وای خدای من صندلیش جدا نشده است و کمربندهایش هنوز بسته است.

در نگاه اول خلجی فکر می‌کنم غفور بی‌هوش شده. صدایش می‌زند غفور غفور. همزمان با دست به صورت غفور می‌زند. نبضش را می‌گیرد ولی قلب غفور از تپیدن ایستاده است. غفور نفس نمی‌کشد. ستوان ناگهان متوجه سینه غفور می‌شود که بالا آمده مچ پایش هم در اثر برخورد با زمین شکسته است. بی اختیار به زمین می‌افتد غفور بال کشیده بود و پرواز دیگری را آغاز نموده بود.

منطقه خیلی ناامن بود و ستوان باید منطقه را ترک می‌کرد ولی با پیکر غفور باید چه کار می‌کرد. نمی‌توانست او را همان جا رها کند.

در همین افکار بود که متوجه دو ماشین جیپ شده که به طرف آنها می‌آمدند پیش خود تصور نمود که شاید عراقی باشند کلت کمری را برداشت تا با آنها مبارزه کند ولی هیچ پناه‌گاهی وجود نداشت او داخل یک بیابان مسطح سقوط کرده بود.

ماشین ها در 500 متری خلجی ایستادند و نفراتی از آن پیاده شدند و اسلحه‌های‌شان را به طرف او گرفتند. کمی جلوتر رفت که یکی از آنها به فارسی گفت جلو نیا! خوشحال از این که آنها ایرانی هستند فریاد زد من هم ایرانی هستم و به طرف آنها دوید که ناگهان یکی از آنها تیر هوایی شلیک کرد و گفت : بخواب روی زمین.

ستوان کارت خود را از جیبش بیرون آورد و گفت من خلبان ایرانی هستم دوستم هم شهید شده است نفرات جلو آمدند و او را در آغوش کشیدند و همگی کنار غفور نشستند و فاتحه‌ای برای او تلاوت کردند.

شهید سرتیپ خلبان غفور جدی هفدهم آبان سال 1359 به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

پیکر پاک شهید سرتیپ خلبان غفور جدی از بوشهر به تهران و از آنجا با یک فروند هواپیمای سی 130 به تبریز منتقل شد و آنجا بود که وصیت آن شهید بزرگوار خوانده شد که در قسمتی از آن نوشته شده بود:

" دوست دارم کفنم پرچم ایران باشد

پنج شنبه 28 آذر 1392برچسب:, :: 1:38 :: نويسنده : AliReza&Nader
 
.:: This Template By : The
پنج شنبه 28 آذر 1392برچسب:, :: 1:23 :: نويسنده : AliReza&Nader

-کلاه مشکی ها:این دسته از نیروهای ویژه که به کلاه مشکی ها معرف هستند آموزش هایی مخصوص جنگ درون شهری.ضد شورش.رهایی گروگان.محافظت از شخصیت ها.مبارزه با تروریسم و...میبینند این نیروها که عمدتا در کنار تیپ65 (نوهد)قرار دارند(مقرشون رو میگم)این دسته از تکاوران رو میشه در زمره ی نیروهایی چون delta forceو gignو... قرار داد که در ایران به اسم ضربت شناخته میشوند. گروهی دیگر نیز که در نیروی پلیس ایران خدمت میکنند نوپو نام دارند.

عکس

عکس

عکس

 

عکس

 

2-کلاه قهوه ای ها:این دسته از تکاوران که رنجر های نیروی زمینی نیز شناخته میشوند آموزش های خاص زدنگی در شراط سخت.چتر بازی(تمام دورهاش)جنگ در کوهستان.جنگ در کویر.کویر نوردی.استفاده پیشرفته از قطب نما و...این نیرو ها رو میتوان در زمره ی نیروهایی چون u.s ranger armeyو... قرار داد مقر این نیروها در تمامی نقاط کشور هست که معروف ترین آنها لشکر 23 تکاور واقع در شهرستان رباط کریم وتیپ45 ذوالفقار در شیراز هستند.

عکس

عکس

عکس

3-کلاه سبزها:قویترین یگان کوماندویی هر کشور رو کلاه سبزها تشکیل میدهند که که در ایران دو تیپ از آن  معروف و مشهور هستند که نوهد و اس بی اس نام دارند که نوهد در نزاجا و اس بی اس در نداجا در حال خدمت هستند.
تیپ65نوهد که در رده بندی جهانی در زمره ی ده نیروی برتر واکنش سریع قرار دارد گل سر سبد نیورهای ارتش نیز میباشد کلاه سبزها نیز تمامی آموزش هایی که کلاه قهوهای ها و کلاه مشکی ها دیده اند را فرا میگیرند به علاوه آموزش هایی چون فتح ساحل.دفاع از ساحل.آبی خاکی.کمین.ضدکمین.چریک.ضدچریک.عملیات روانی.عملیات بی صدا.عملیات مرداب.رزم در جنگل و ...بعد از گذراندن این دوره ها 9 ماه نیز باید دوره مخصوص نوهد را نیز بگذرانند.

عکس

عکس

عکس

 

تفنگداران آبی خاکی رنگ کلاهشون سیاه یا سرمه ای می باشد.

عکس

عکس

 

بعد از ان میشن تکاور کلاه سبز.بعد از اون میشن S.B.S.2 که کارشون بیشتر عملیات شناسایی و خرابکاری دریایی.بعد از اون میشه S.B.S.1 که کارشون تخصصی تر میشه.از تکاور تا S.B.S.1 همه رو به اسم تکاور میشناسن و همشون کلاهشون سبزهستند.S.B.S.1 دوره خروج از زیردریایی و غواصی عمق زیاد و سقوط آزاد  و... به آموزشهاشون اضافه میشه.

نیروهای عملیات ویژه یا SBS آندسته از تکاوران کلاه سبز هستن که دوره مخصوص عملیات ویژه دریایی را گذرانده اند (عملیات در هوا، سطح آب و زیر آب). این دوره قبل از انقلاب در انگلستان برگزار میشد و تکاوران همراه نیروهای SBS  انگلیسی آموزش می دیدن لذا به این اسم شناخته شدن. بعد از انقلاب هم  به همت پیشکسوتان آموزش دیده در خارج از کشور همانند مرحوم الفتی و باقی عزیزان و همکارانشون این دوره در پادگان منجیل برگزار شد.

پس لزوما هر تفنگدار دریایی تکاور نیست، هر تکاوری هم SBS نیست.

عکس

عکس

عکس


عکس

عکسی از شهید بزرگوار سید حسین مولایی، فرمانده شهید تیپ تفنگداران دریایی حمزه سیدالشهدا کنارک.

به علامتهای گوناگون روی لباس این شهید بزرگوار که نشانه طی دوره های مختلف توسط ایشان است توجه کنید.

عکس

آیین نامه تکاوری :

1 :‌ با علم به اين كه من به عنوان يك تكاور داوطلب شده ام ، به طور كامل مي دانم كه شغل منتخب من بسيار پر خطر است . من هميشه بايد در تقويت شخصيت ، عزت و افتخار و بالا بردن روح رفاقت و همكاري در خود تلاش كنم .

2 :‌ اين حقيقت را كه يك تكاور ، سربازي برجسته است كه در برنده ترين لبه هاي جنگهاي زميني ، هوايي ، آبي حضور دارد ، اطلاع دارم . من پذيرفته ام كه به عنوان يك نيروي تكاور ، مردم سرزمينم از من انتظار دارند كه در طول جنگ از سربازان عادي جلوتر و سريعتر حركت كرده و خيلي سختتر از آنها بجنگم .

3 :‌ هرگز نبايد در برابر دوستان خود كوتاهي كنم و همواره از نظر فكري خود را آگاه و از نظر جسمي خود را نيرومند و از نظر اخلاقي خود را استوار نگه دارم . و خود را صد درصد بيشتر از انجام وظايفي كه بر عهده دارم ، موظف و مسئول بدانم .

4 : شجاعانه به تمام جهان نشان دهم كه من به صورت ويژه اي انتخاب شده ام و سربازي هستم كه به خوبي تربيت شده ام . رفتار مؤدبانه ام در برابر افسران ارشد ، پاكيزگي لباسهايم و مراقبت از وسائل و تجهيزاتم بايد نمونه بارزي براي سربازان ديگر باشد تا از من پيروي كنند .

5 : با انرژي كامل در مقابل دشمنان كشورم ايستادگي مي كنم و بايد آنها را در جبهه جنگ شكست دهم چرا كه من به خوبي تعليم يافته و با تمامي قوا مي جنگم . شكست در دنياي تكاور وجود ندارد . هيچگاه دوست مجروح خود را ترك نمي كنم تا او به دست دشمن بيفتد و در هيچ شرايطي موجب گرفتاري كشورم نمي شوم .

6 :‌ با آمادگي كامل ، نيروي فيزيكي و جسمي دروني خود را نشان داده و براي تحقق اهداف نيروهاي تكاور مي جنگم و مأموريت خود را به پايان مي رسانم حتي اگر در جبهه جنگ تنها فرد زنده باشم ادامه مي دهم .

پنج شنبه 28 آذر 1392برچسب:, :: 1:12 :: نويسنده : AliReza&Nader

نیرو دریایی


 


 


 



ادامه مطلب ...
پنج شنبه 28 آذر 1392برچسب:, :: 1:11 :: نويسنده : AliReza&Nader

 
     
 

ضعف امپراتورى عثمانى سبب قدرت گرفتن جنبش هاى ملى گرايانه در كشورهاى بالكان شده بود. عقب نشينى هاى پى درپى عثمانى ها از اواخر قرن نوزدهم به اين سو، سبب بروز چالش هاى بسيارى بين قدرت هاى جهانى و جنبش هاى محلى شده بود و از همان سال هاى آغازين قرن بيستم مشخص بود كه اين درگيرى ها سرانجامى جز جنگ نخواهد داشت. از طرف ديگر قدرت هاى جديدالورود نظير آلمان به دنبال دستيابى به سهم جديدى از جهان بودند. براى آلمان ها قابل قبول نبود كه دو سوم جهان در اختيار روسيه ناتوان و جزيره كوچك بريتانيا باشد. از آن سو اتريش به خيال خود مى توانست بالكان را در صورت عدم حضور روسيه ببلعد و فرانسه نيز گمان داشت كه قادر به مهار آلمان است.انگلستان كه صحنه گردان سياسى اروپاى قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم بود مايل به آغاز يك نبرد بزرگ نبود. انگلستان مى دانست كه وضعيت اروپا بسيار شكننده است و سقوط يك قدرت به مانند «دومينو» عمل خواهد كرد و به سرعت نظم جهان را بر هم خواهد زد.

•••



ادامه مطلب ...
یک شنبه 24 آذر 1392برچسب:, :: 23:32 :: نويسنده : AliReza&Nader
 
  داستان پرماجرای تحویل ناو خارک به ایران  
  ساعت ٧:٤٩ ‎ب.ظ روز ۱۳٩٢/۸/٢٤    
 
 

. وبه یاد روزهای خدمتم در ناو خارک یادش بخیر

در ماههای نخستین جنگ، ایران به دلیل تحریمهای اقتصادی و نظامی بین المللی ناشی از حادثه گروگان گیری در سفارت آمریکا به شدت از نظر تامین جنگ افزار تحت فشار بود. در رابطه با لندن، تهران خواهان دریافت لوازم یدکی و تجهیزات فنی برای جنگ افزارهای ساخت بریتانیا و همچنین دریافت تجهیزات نظامی خریداری شده بود که به دلیل اعمال تحریمها از تحویلشان به ایران خودداری شده بود.

مهمترین این موارد تجهیزات اضافی و لوازم یدکی تانکهای زرهی چیفتن (Chieftain Tanks) و تانکهای کوچک و سبک سوار زرهی اسکورپیون (Scorpion Light Tanks) و همچنین چهار ناو سفارش شده در سالهای قبل از انقلاب بود که دست کم یکی از آنها (ناو خارک) توسط شرکت سازنده آماده تحویل به ایران شده بود.

به ادعای مقامات بریتانیایی، از جمله اظهارات سر جان گراهام سفیر فراخوانده شده به لندن در دیدار روز ١۶ اکتبر/ ٢۴ مهر با سیف الله اهدایی کاردار سفارت ایران، ارتشبد حسن طوفانیان مسئول خریدهای بین المللی ارتش در حکومت پهلوی روز ششم فوریه ١٩٧٩/ ١٧ بهمن ١٣۵٧ و تنها پنج روز قبل از پیروزی انقلاب، بیشتر قراردادهای نظامی ایران و بریتانیا را فسخ کرده بود.



ادامه مطلب ...
یک شنبه 24 آذر 1392برچسب:, :: 23:18 :: نويسنده : AliReza&Nader
  • گر ذره اي از خاك وطنم به پوتين سرباز عراقي چسبيده باشد آن را با خون خود در روي زمين مي شويم.
  • مي گفتند نيروي دريائي عراق را خلعتبري و دوران نابود كردند و اين گفته مستند بود.
  • خلعتبري در انهدام ناوهاي نيروي دريايي عراق به ويژه ناوهاي اوزا آن قدر شجاعت و مهارت از خود نشان داده بود که به شکارچي ناوهاي اوزا مشهور شده بود.
  • در يکي از ماموريت هاي حساس پروازي با انهدام يک ساختمان نظامي، 48 افسر عالي رتبه و دو ژنرال عراقي را به درک واصل کرده بود.

     

    زماني که براي آموزش دوره خلباني به آمريکا سفر مي کرد به مادرش وکالت داد تا حقوق ماهيانه اش را براي رفع مشکلات نيازمندان هزينه کند.



ادامه مطلب ...
یک شنبه 24 آذر 1392برچسب:, :: 22:59 :: نويسنده : AliReza&Nader

 

کشتی یونانی

 

در غرب جزیره یک کشتی عظیم‌الجثه در سواحل نیلگون کیش جا خوش کرده است که به کشتی یونانی معروف است. در یکی از روزهای گرم تابستان سال ۱۳۴۵، بومیان جزیره کیش ناگهان کشتی عظیم‌الجثه‌ای را که در نزدیکی روستای باغو به گل نشسته بود، دیدند. هنوز پس از گذشت سال‌ها دلیل به گل نشستن این کشتی در پس پرده‌ای از ابهام است اما گفته می‌شود به علت مه آلود بودن هوا و نبودن فانوس دریایی در سواحل جزیره کیش این اتفاق روی‌ داده است.

این کشتی در سال ۱۳۲۲ شمسی توسط شرکت ویلیام هامیلتون به وزن ۷۰۶۱ تن و به طول ۱۳۶ متر در بندر گلاسکو در اسکاتلند ساخته شد و در روز ۴ مرداد ۱۳۴۵ به هنگام بازگشت از ایران، در سفر دریایی خود به کشور یونان در عرض جغرافیایی ۲۶ و ۲۰ درجه شمالی و طول جغرافیایی ۵۳ و ۵۴ درجه شرقی به گل نشست و هشتاد روز تلاش اورینوکو، یدک‌کش هلندی برای بیرون کشیدن این کشتی به ثمری نرسید. تلاش‌های ناموفق زیادی برای بیرون کشیدن آن انجام شد و به ناچار سرنشینان کشتی مجبور به ترک آن شدند و بار آن تخلیه شد، چرا که عملیات بیرون کشیدن کشتی از نظر اقتصادی مقرون به صرفه نبود. اطلاعات بدست آمده از شرکت بیمه لویدز لندن نشان دهنده این است که این کشتی در زمان به گل نشستن متعلق به کشور یونان و بنام کولااف بوده است. این کشتی در ابتدا “شیپور امپراتور” سپس “ناتورالیست” و در سال های بین ۱۳۳۸ تا یکسال قبل از توقف، در مالکیت خطوط کشتیرانی ایران با نام‌های “سیروس فارس”‌، “همدان” در تردد بوده است.

کشتی یونانی از نظر تاریخی قدمت و اهمیت چندانی ندارد وگذشت زمان کشتی را دچار فرسودگی کرده است. قسمت تحتانی کشتی که در آب است بر اثر برخورد امواج دریا با آن پوسیده و هر آن ممکن است فرو افتد.

تماشای خورشید که به آهستگی در پشت کشتی یونانی در آب های نیلگون خلیج فارس غروب می‌کند خاطره‌ای فراموش‌نشدنی و جاویدان است. درخشش آخرین شعاع های نور خورشید بر پهنه آسمان، طیف رنگ های زرد و قرمز و نارنجی و سایه روشن های لکه های ریز و درشت ابر، تابلویی چنان زیبا و خیال انگیز را در پشت کشتی یونانی پدید می آورد که نظیر آن را کمتر می توان یافت.

پارک ساحلی کشتی یونانی در زمینی به مساحت ۶۰ هزار متر مربع با امکاناتی چون آمفی‌تئاتر، کافه تریا، رستوران ایرانی و لبنانی، غرفه های فروش تنقلات، ایستگاه های کرایه اسکیت، دوچرخه و فروش محصولات ورزشی در محیط پیرامون کشتی یونانی در دست احداث می‌باشد.

images کشتی یونانی

kish 2610 mm101 کشتی یونانی

کشتی یونانی 1 کشتی یونانی

کشتی یونانی 2 کشتی یونانی

کشتی یونانی کشتی یونانی

سه شنبه 19 آذر 1392برچسب:, :: 1:25 :: نويسنده : AliReza&Nader

عملیات روانی در جنگ های نوین حال و آینده

 

 

 

جنگ نرم رسانه ‌ای در فضای مجازی

 

عملیات روانی سابقه ای به اندازه عمر بشر دارد و در جنگ بین کشورها در جهانی کنونی، این مسئله نه تنها اهمیت خود را از دست نداده است بلکه به کمک تاثیر گذاری بر روحیه و روان نیروهای نظامی و مردم کشور مقابل با استفاده از فناوریهای نوین، نقش تعیین کننده ای را در پیروزی یا شکست هر طرف ایفا می کند. بر خلاف جنگهای کلاسیک، استفاده از این روش به مکان جغرافیایی و زمان خاصی محدود نشده و میدان نبرد آن گسترده ترین دارایی انسانی یعنی فکر و باروهای اوست. بررسی مراحل استفاده و تکامل آن در منازعات کوچک و بزرگ منطقه ای و بین المللی بیانگر این است که بیش از نیمی از توان نبرد دولت ها به عملیات تبلیغاتی اختصاص یافته است و بخش نظامی آن تنها در زمان و مکان بسیار محدود بکار رفته است. جنگ روانی را می توان جنگی تمام عیار و بدون برخورد فیزیکی با تاثیرات عمیق و تعیین کننده دانست و شعار دموکراسی باعث گسترش استفاده از عملیات روانی در سالهای اخیر، و افکار عمومی به عنوان بازیچه ای برای اهداف اربابان زور تبدیل شده است.

واژگان کلیدی: جنگ روانی، جنگ آینده، عملیات روانی، فناوری، جنگ کلاسیک.



ادامه مطلب ...
سه شنبه 19 آذر 1392برچسب:, :: 1:38 :: نويسنده : AliReza&Nader

مارکسیسم

تئوری مارکسیست‌ها در مورد جنگ، شبه‌اقتصادی است به این معنا که آن‌ها می‌گویند تمام جنگ‌های نوین به خاطر رقابت بر سر بازارها و منابع بین قدرهای بزرگ (امپریالیستی) است. آن‌ها مدعی هستند که جنگ محصول مستقیم بازار آزاد و نظام طبقه‌بندی اجتماعی است. بخشی از این نظریه می‌گوید که جنگ تنها زمانی محو می‌شود که یک بازارهای آزاد و طبقه‌بندی اجتماعی را حذف کند. روزا لوکزامبورگ فیلسوف مارکسیست نظریه‌ای دارد که طبق آن امپریالیسم را محصول کشورهای کاپیتالیستی می‌دانست که به دنبال بازارهای جدید هستند. گسترش ابزارهای تولید زمانی ممکن است که در مقابل شاهد رشد در تقاضای مشتری باشیم. از آن‌جا که کارگران در اقتصاد کاپیتالیستی نمی‌توانند این تقاضا را تأمین کنند، تولیدکنندگان باید به جستجوی مصرف‌کننده برای کالاهای خود در بازارهای غیرکاپیتالیستی بروند و در عین حال امپریالیسم را به پیش خواهند برد.

جمعیت‌شناسی

نظریه‌های جمعیت‌شناسی به دو گروه تقسیم می‌شوند: نظریه‌های مالتوسی و نظریه‌های برآمدگی جمعیت جوان

نظریه‌های مالتوسی

سربازان ارتش آمریکا در سومالی، سال ۱۹۹۳ (۱۳۷۲)

نظریه‌های مالتوسی جمعیت رو به گسترش و منابع کمیاب را به عنوان یکی از دلایل آغاز درگیری‌های خشونت‌آمیز معرفی می‌کنند.

پاپ اوربان دوم در سخنرانی خود در سال ۱۰۹۵ (۴۷۴) و در سرآغاز جنگ صلیبی اول این چنین گفت:

از آن رو که این سرزمینی که در آن سکنیٰ گزیده‌اید، از همه سو با دریاها و قلل مرتفع احاطه شده، برای جمعیت زیاد شما بسیار محدود است؛ کشتزارهای این سرزمین به سختی یارای برداشت کشاورزان را دارد. از این روست که یکدیگر را می‌کشید و می‌درید، جنگ‌ها می‌افروزید و بسیاری در میان شما در کشاکش‌های شهری هلاک می‌شوند. بگذارید نفرت از میان شما رخت بربندد؛ بگذارید دعواهایتان تمام شوند. قدم در جاده‌ای که به کلیسای مقبره مقدس می‌رود بگذارید؛ آن سرزمین را از نژاد پلید پاک سازید و آن را به نام خود کنید.

این نمونه‌ای از قدیمی‌ترین عباراتی است که می‌توان به عنوان شاهد برای نظریهٔ مالتوسی جنگ بدان اشاره کرد. توماس مالتوس (۱۸۳۶-۱۷۶۶) (۱۲۱۳-۱۱۴۴) نوشت که جمعیت‌ها همیشه رو به تزاید هستند تا زمانی که توسط جنگ، بیماری و قحطی محدود شوند.

مالتوسی‌ها بر این باورند که کم شدن جنگ‌ها در پنجاه سال اخیر به خصوص در دنیای توسعه‌یافته که پیشرفت‌های کشاورزی باعث شده جمعیت بیشتری نسبت به قبل تغذیه شوند و همچنین سیاست‌های کنترل جمعیت به‌شدت بر موج افزایش جمعیت مهار زده‌اند دلیلی است برای اثبات این نظریه.

نظریه‌های برآمدگی جمعیت جوان

میانگین جمعیت بر اساس کشورها. برآمدگی جمعیت جوان در آفریقا و همچنین به میزان کمتری در جنوب و جنوب شرقی آسیا و آمریکای مرکزی مشهود است.

به شدت با نظریهٔ مالتوسی متفاوت است. معتقدان به این نظریه، زیاد شدن جمعیت مردان جوان (که نمود آن در هرم جمعیتی به صورت افزایش خط مربوط به سنین جوانی است) و نبود شغل‌های منظم و مسالمت‌آمیز را دلایل اصلی برای افزایش امکان بروز خشونت می‌دانند.

تمرکز نظریه‌های مالتوسی روی ناهمخوانی افزایش جمعیت با منابع طبیعی استوار است اما نظریه برآمدگی جمعیت جوان بر روی جمعیت مردان جوان «اضافه» و کمبود موقعیت‌های شغلی در یک نظام اجتماعی تقسیم کار متمرکز است.

نظریه‌پردازان نظریهٔ برآمدگی جمعیت جوان شامل این افراد هستند: ، جامعه‌شناس فرانسوی؛ ، جامعه‌شناس آمریکایی؛ ، دانشمند آمریکایی در علوم سیاسی و ، جامعه‌شناس آلمانی. ساموئل هانتینگتون نظریهٔ برخورد تمدن‌های خود را بر اساس نظریهٔ برآمدگی جمعیت جوان بنا کرده است:

من فکر نمی‌کنم که اسلام خشن‌تر از سایر ادیان باشد و شک دارم کسی بتواند آن را ثابت کند. در طول سده‌های گذشته مسیحیان خیلی بیشتر از مسلمانان آدم کشته‌اند. اما مسئلهٔ مهم، فاکتور جمعیت‌شناسی است. به طور کلی معمولاً کسانی که از خانه بیرون می‌روند و آدم‌های دیگر را می‌کشند مردان جوانی هستند که بین سنین ۱۶ تا ۳۰ سال قرار دارند. در طول دهه‌های ۶۰، ۷۰ و ۸۰ میلادی جمعیت کشورهای مسلمان شاهد رشد زیادی بود و همین مسئله باعث افزایش برآمدگی جمعیت جوان به طور فزاینده شد. اما این برآمدگی محو خواهد شد. میزان تولد مسلمانان رو به کاهش است. در واقع در برخی کشورهای اسلامی میزان تولد به شدت کاهش یافته است. هر چند اسلام به زور شمشیر گسترش یافت اما به شخصه فکر نمی‌کنم که در دین اسلام خشونت ذاتی وجود داشته باشد.

نظریه‌های برآمدگی جمعیت جوان اخیراً توسعهٔ بیشتری یافته‌اند اما به نظر می‌رسد که این نظریه‌ها تأثیر بیشتری بر سیاست خارجی و راهبرد نظامی ایالات متحده گذاشته است زیرا هم گلداستون و هم فولر در مقام مشاورین دولت آمریکا مشغول بوده‌اند. بازرس کل سی آی ای به نام در گزارش سال ۲۰۰۲ به نام «اثرات تغیرات جمعیت‌شناسی بر امنیت ملی» به نظریهٔ برآمدگی جمعیت جوان اشاره کرد.

یک مبارز فلسطینی به همراه اسلحه‌اش، سال ۲۰۰۹ (۱۳۸۸)

به باور هنسون که به طور جامع به گسترش این نظریه پرداخته است، برآمدگی جمعیت جوان زمانی رخ می‌دهد که ۳۰ تا ۴۰ درصد مردان یک ملت در «سن نزاع» یعنی بین ۱۵ تا ۲۹ سال قرار داشته باشند. این وضعیت پس از دوره‌ای رخ می‌دهد که میزان کلی باروری بیش از ۴ تا ۸ فرزند به ازای هر زن و با تأخیر ۲۹-۱۵ سال باشد.

اگر میزان کلی باروری به اندازه ۲/۱ فرزند در طول حیات یک زن باشد به این معنا است که پسر جای پدر را می‌گیرد و دختر جای مادرش را که نشان‌دهندهٔ نسبت کم مرگ و میر به دلیل مرض و تصادف است. بنابراین میزان کلی باروری به اندازه ۲/۱ نشان‌دهندهٔ سطح جانشینی است و هر مقداری کمتر از آن نشان‌دهندهٔ است که به منجر می‌شود.

میزان باروری بیشتر از ۲/۱ باعث رشد جمعیت و برآمدگی جمعیت جوان می‌شود. میزان باروری ۸-۴ به ازای هر زن به معنای وجود ۴-۲ پسر به ازای هر مادر است. در نتیجه هر پدر باید به جای ترک یک شغل، ۲ تا ۴ موقعیت اجتماعی (شغل) را ترک کند یا برای پسرانش به وجود آورد که معمولاً دور از ذهن است. از آن جا که رشد فرصت‌های شغلی محترمانه به اندازهٔ سرعت افزایش غذا، کتاب‌های درسی و واکسن نیست لذا بسیاری از «مردان جوان خشمگین» در موقعیتی قرار می‌گیرند که خشم بلوغ آن‌ها رو به افزایش می‌رود. آن‌ها:

  1. از لحاظ جمعیت‌شناسی اضافه هستند،
  2. احتمالاً بی‌کار هستند یا در شغل‌های پست کار می‌کنند و
  3. غالباً دسترسی قانونی به زندگی جنسی ندارند زیرا توانایی مالی لازم برای اداره یک خانواده را ندارند.

بنابر نظر هنسون مجموع این فاکتورهای استرس‌زا باعث بروز یکی از این شش خروجی می‌شوند:

دستگیری مظنونین یک کارتل مواد مخدر توسط سربازان مکزیکی، سال ۲۰۰۷ (۱۳۸۶)
  1. مهاجرت («اسکان بدون خشنونت»)
  2. ارتکاب جرم‌های خشن
  3. شورش یا کودتا
  4. جنگ داخلی و/یا انقلاب
  5. نسل‌کشی (برای به‌دست آوردن موقعیت‌های کسانی که کشته می‌شوند)
  6. اشغال (اسکان خشن که غالباً باعث کشتار خارج از کشور می‌شود)

از ادیان و ایدئولوژی‌ها به عنوان فاکتورهای ثانویه‌ای که به منظور مشروع ساختن خشونت استفاده می‌شوند یاد شده است اما این عوامل تا زمانی که برآمدگی جمعیت جوان رخ نداده باشد خطری ایجاد نمی‌کنند. در نتیجه نظریه‌پردازان برآمدگی جمعیت جوان، استعمار و امپریالیسم اروپای «مسیحی» در سده‌های گذشته و تروریسم و ناآرامی‌های اجتماعی در کشورهای اسلامی را نتیجهٔ نرخ رشد جمعیت بالا می‌دانند.

در میان رخدادهای تاریخی مهمی که پیوند قوی با برآمدگی جمعیت جوان دارند می‌توان به نقش جوانان در موج شورش‌ها و انقلاب‌های اروپای نوین اشاره کرد. انقلاب فرانسه در سال ۱۷۸۹ (۱۱۶۸) و تأثیر رکود اقتصادی که بر بزرگترین بدنهٔ جوانان آلمانی زده شد و منجر به گرایش به نازیسم در دهه ۱۹۳۰ گردید از نمونه‌های بارز تاریخی به شمار می‌روند. نسل‌کشی رواندا در سال ۱۹۹۴ (۱۳۷۳) نیز به عنوان یکی از پس‌آمدهای برآمدگی جمعیت جوان تلقی می‌شود.

با این که تأثیرات رشد جمعیت با تکمیل در سال ۱۹۷۴ (۱۳۵۳) بر همگان آشکار شد اما بعد از آن هم ایالات متحده و سازمان جهانی بهداشت سیاست‌های لازم برای کنترل رشد جمعیت به منظور جلوگیری از انجام حملات تروریستی را به کار نگرفته‌اند. جمعیت‌شناس برجسته به نام دلیل آن را نفوذ کلیسای کاتولیک می‌داند.

نظریه جمعیت جوان توسط سازمان‌های مختلف نظیر بانک جهانی، و مورد مطالعه و تحلیل قرار گرفته است. داده‌های جمعیت‌شناسی دقیقی از بسیاری از کشورها تهیه شده و در پایگاه دادهٔ اداره آمار آمریکا نگه‌داری می‌ّشود. داده‌های آماری دربارهٔ توسعهٔ تاریخی پارامترهای جمعیت‌شناسی و اقتصادی در طول ۲۰۰ سال گذشته مربوط به هر کشور را می‌توان در وبگاه گپ‌مایندر یافت.

از نظریه‌های برآمدگی جمعیت جوان به این دلیل که منجر به «تبعیض» نژادی، جنسی و سنی می‌شوند انتقاد شده است.

سه شنبه 19 آذر 1392برچسب:, :: 1:30 :: نويسنده : AliReza&Nader

آمار تلفات

سه جنگ از میان ده جنگی که در طول تاریخ بیشترین تلفات را داشته‌اند در سدهٔ ۲۰ میلادی رخ داده‌اند. بی‌شک دو تا از آن‌ها، جنگ‌های جهانی هستند. سپس جنگ میان چین و ژاپن قرار می‌گیرد (با این حال برخی این جنگ را بخشی از جنگ جهانی دوم فرض می‌کنند). بیشتر دیگر جنگ‌های پرتلفات مربوط به چین یا همسایه‌های آن می‌شود. آمار زیاد تلفات جنگ جهانی دوم به این دلیل سرآمد دیگر جنگ‌ها است که بشر پیشرفت‌های زیادی در فناوری تسلیحات کرده بود و همچنین جمعیت انسان‌ها بسیار بیشتر از سده‌های پیش شده بود. فهرست زیر شامل آمار کشته‌شدگان در جنگ‌ها در اثر قحطی، بیماری و کشتگان در نبرد است.

نام جنگ زمان تلفات
جنگ جهانی دوم ۱۹۳۹۱۹۴۵

(۱۳۱۸-۱۳۲۴)

۶۰٬۰۰۰٬۰۰۰−۷۲٬۰۰۰٬۰۰۰
شورش آن لوشان ۷۵۵-۷۶۳

(۱۳۴-۱۴۲)

۳۶٬۰۰۰٬۰۰۰
کشورگشایی مغول‌ها سده ۱۳ میلادی

(حدوداً سده ۷)

۳۰٬۰۰۰٬۰۰۰−۶۰٬۰۰۰٬۰۰۰
پیروزی منچو بر سلسله مینگ چین ۱۶۱۶۱۶۶۲

(۹۹۵-۱۰۴۱)

۲۵٬۰۰۰٬۰۰۰
جنگ جهانی اول ۱۹۱۴۱۹۱۸

(۱۲۹۳-۱۲۹۷)

۲۰٬۰۰۰٬۰۰۰−۷۰٬۰۰۰٬۰۰۰
(عدد بزرگتر با احتساب کشته‌شدگان بیماری آنفلونزای اسپانیایی است.)
شورش تایپینگ بر علیه سلسله چینگ ۱۸۵۱۱۸۶۴

(۱۲۳۰-۱۲۴۳)

۲۰٬۰۰۰٬۰۰۰
جنگ دوم چین و ژاپن ۱۹۳۷۱۹۴۵

(۱۳۱۶-۱۳۲۴)

۲۰٬۰۰۰٬۰۰۰
قیام دونگان در چین ۱۸۶۲-۱۸۷۷

(۱۲۴۱-۱۲۵۶)

۸٬۰۰۰٬۰۰۰−۱۲٬۰۰۰٬۰۰۰
کشورگشایی‌های تیمور لنگ ۱۳۷۰-۱۴۰۵

(۷۴۹-۷۸۴)

۷٬۰۰۰٬۰۰۰−۲۰٬۰۰۰٬۰۰۰
جنگ داخلی روسیه و دخالت‌های خارجی ۱۹۱۷-۱۹۲۲

(۱۲۹۶-۱۳۰۱)

۵٬۰۰۰٬۰۰۰−۹٬۰۰۰٬۰۰۰

انواع جنگ

یک درگیری را زمانی می‌توان جنگ نام نهاد که درجه‌ای از مقابلهٔ مسلحانه و استفاده از فناوری‌ها و تجهیزات نظامی توسط نیروهای مسلح به همراه بکارگیری تاکتیک‌های نظامی و تحرک عملیاتی در قالب یک راهبرد نظامی که محدود به پشتیبانی‌های نظامی باشد را شامل شود. مطالعات جنگ توسط نظریه‌پردازان نظامی در طول تاریخ نظامی‌گری به دنبال شناخت فلسفهٔ جنگ بوده و آن را تا حد دانش نظامی تقلیل داده است.

خرابه‌های گرنیکا (۱۹۳۷) (۱۳۱۶). جنگ داخلی اسپانیا یکی از خونین‌ترین و وحشیانه‌ترین جنگ‌های داخلی اروپا بود.

به طور کلی، دانش نظامی نوین پیش از تدوین سیاست دفاع ملی، چندین عامل را برای آغاز یک جنگ در نظر می‌گیرد: عوارض منطقه یا مناطق عملیات، وضعیت لازمی که نیروهای ملی در آغاز جنگ باید به خود بگیرند و نوع جنگی که یگان‌های باید در آن درگیر شوند.

در جنگ‌های متعارف دو طرف به دنبال کاهش توان نظامی طرف مقابل در یک درگیری رو در رو هستند. در این نوع جنگ‌ها که با اعلان جنگ دو طرف به یکدیگر آغاز می‌شوند سلاح‌های اتمی، شیمیایی و بیولوژیک استفاده نمی‌شوند و یا در راستای حمایت از اهداف و مانورهای متعارف نظامی تنها برای تأثیر روانی به نمایش در می‌آیند.

در مقابل، جنگ‌های نامتعارف قرار دارند که دو طرف در آن به دنبال پیروزی نظامی از طریق رضایت اجباری، تسلیم و پشتیبانی مخفیانه از یک طرف درگیری هستند.

جنگ اتمی جنگی است که استفاده از سلاح‌های اتمی در آن در اولویت قرار دارد یا روش اصلی اجبار نیروی مقابل به تسلیم می‌باشد. این در حالی است که در درگیری‌های متعارف نقش سلاح‌های اتمی نقشی تاکتیکی یا راهبردی است.

جنگ داخلی جنگی است که نیروهای متخاصم آن، افراد یک ملت یا نهاد سیاسی هستند و می‌کوشند کنترل آن ملت یا نهاد سیاسی را به دست آورند یا از آن استقلال یابند.

جنگ نامتقارن به نوعی درگیری گفته می‌شود که طرفین آن از حیث توان نظامی در اندازه‌های به شدت متفاوتی قرار دارند. معمولاً در این جنگ‌ها طرفی که از لحاظ توان نظامی ضعیفتر است رو به استفاده از تاکتیک‌های چریکی می‌آورد تا بتواند فاصلهٔ فاحش فناوری و حجم نیروهای خود را با طرف مقابل جبران کند.

آلودگی عمدی هوا در درگیری‌ها یکی از مجموعه فنونی است که به طور کلی به آن‌ها جنگ شیمیایی گفته می‌شود. گاز سمی به عنوان یک سلاح شیمیایی برای اولین بار در طول جنگ جهانی اول استفاده شد و موجب مرگ ۹۱،۱۹۸ نفر و آسیب به ۱،۲۰۵،۶۵۵ نفر شد. پس از آن معاهده‌های بسیاری به منظور منع استفاده از آن به امضای کشورهای مختلف رسید. سلاح‌های شیمیایی غیرمهلک مانند گاز اشک‌آور و اسپری فلفل به طور وسیعی مورد استفاده قرار می‌گیرند و گاهی منجر به مرگ می‌شوند.

محیط جنگ

محیطی که جنگ در آن روی می‌دهد تأثیر مستقیمی بر نوع نبردهایی که در آنجا در می‌گیرد خواهد داشت. هر محیطی نیز دارای عوارض خاصی است. به همین دلیل ارتش‌ها برای جنگیدن در محیط‌ها و عوارض مختلف سربازان خاصی را تربیت می‌کنند. این عوارض شامل موارد زیر می‌شوند:

پیاده‌نظام‌های چترباز بریتانیایی درون یکی از هواپیماهای سی ۴۷ ترابری ارتش، سپتامبر ۱۹۴۴ (شهریور ۱۳۲۳)

انواع جنگ‌ها بر اساس هدف:

انواع جنگ‌ها بر اساس دکترین:

کماندوهای سپاه تفنگداران دریایی ایالات متحده روبروی یکی از پناهگاه‌های زیرزمینی سربازان ژاپنی جمع شده‌اند. ژانویه ۱۹۴۴ (دی ۱۳۲۲)

انواع جنگ‌ها بر اساس عوارض زمین:

اخلاقیات و رفتار در جنگ

ذات جنگ هیچ‌گاه عوض نمی‌شود. تنها ظاهر آن است که تغییر می‌کند. یوشع و داوود، هکتور و آشیل نبردهایی را که سربازان ما در قالب ائتلاف در سومالی و عراق انجام دادند را تشخیص می‌دهند. یونیفورم‌ها متحول می‌شوند، مفرغ جای خود را به تیتانیوم می‌دهد، پیکان‌ها جای خود را به بمب‌هایی می‌دهند که با لیزر هدایت می‌شوند اما اصل قضیه که همانا کشتن دشمنان تا حدی است که بازماندگانشان تسلیم شوند و به خواسته‌های ما عمل کنند همچنان بدون تغییر باقی می‌ماند.

رالف پیترز

رفتار نیروها در جنگ از نظر فردی و یا یگانی به طور قابل ملاحظه‌ای متغیر است. ممکن است در بعضی شرایط نیروها دست به کشتار جمعی، تجاوز جنسی یا نسل‌کشی بزنند. با این حال به طور معمول اخلاقیات نیروها محدود به آفندهای ظاهری و فریب می‌شود که این مسأله خود باعث می‌شود که جنگ‌ها تا حد زیادی قوانین را رعایت کرده و تا حد زیادی نمادین شوند؛ بدین صورت است که شمار تلفات کاهش می‌یابد. در غیر این صورت اگر سربازها با خشم به نفرات دشمن به جنگ آن‌ها می‌رفتند شمار کشته‌ها بسیار بیشتر می‌شد. بنا بر برخی مدارک در طول جنگ جهانی اول موقعیت‌هایی پیش آمد که نیروهای متخاصم دست به تصحیح رفتار خود برای آتش‌بس موقت زدند. برای مثال یک بار که یکی از خمپاره‌های آلمانی اشتباهاً به خطوط بریتانیا اصابت کرد باران گلوله بین دو طرف آغاز شد. سپس یکی از سربازان آلمانی با فریاد از نیروهای بریتانیایی عذر خواست که همین مسأله باعث فروکش گلوله‌باران شد. برای آشنایی با دیگر نمونه‌های عدم تخاصم در جنگ جهانی اول می‌توانید کتاب «خداحافظ به هر آن چه بود» را بخوانید. در این نمونه‌ها به مراتب آتش‌بس‌هایی را می‌بینیم که به قصد بازسازی استحکامات و رسیدگی به زخمی‌ها اتخاذ می‌شدند. در کنار این آتش‌بس‌ها نمونه‌هایی نیز وجود دارد که سربازان از شلیک به سربازان دشمن که در حال استحمام بودند یا قصد دور کردن سربازان زخمی را از میدان نبرد داشتند خودداری کرده‌اند. یکی از برجسته‌ترین نمونه‌های آتش‌بس در جنگ جهانی اول، آتش‌بس کریسمس است.

شاید تفکیک روانی بین رزمندگان و نیروی نابودگر تسلیحات نوین تأثیر اخلاقیات جنگ را خنثی کند و حضور رزمندگان را در کشتار رزمندگان متخاصم یا غیرنظامیان تسهیل کند. برای نمونه می‌توان به بمباران درسدن در طول جنگ جهانی دوم اشاره کرد. شرایط غیرعادی جنگ می‌تواند افرادی را که به ظاهر عادی به نظر می‌رسند به اعمال وحشیانه وا دارد.

تأثیرات جنگ

ملل عالم بنابر عادت، هزینه‌های جنگ را با دلار، تولید از دست رفته، یا تعداد سربازانی که کشته یا زخمی شده‌اند می‌سنجند. بسیار کم پیش می‌آید که یک تشکیلات نظامی تصمیم بگیرد هزینه‌های جنگ را بر اساس میزان رنج تک تک انسان‌ها اندازه بگیرد. هنگامی که فاکتورهای انسانی در نظر گرفته می‌شوند، شکست روانی همچنان به عنوان یکی از پرهزینه‌ترین مواردی به شمار می‌رود که به واسطه جنگ، تحمیل می‌شود.
شاخص سال‌های تقریبی ناتوانی در طول عمر مربوط به جنگ برای هر ۱۰۰٬۰۰۰ نفر در سال ۲۰۰۴[۱۱]
     بدون اطلاعات      کمتر از ۱۰۰      ۱۰۰-۲۰۰      ۲۰۰-۶۰۰      ۶۰۰-۱۰۰۰      ۱۰۰۰-۱۴۰۰      ۱۴۰۰-۱۸۰۰      ۱۸۰۰-۲۲۰۰      ۲۲۰۰-۲۶۰۰      ۲۶۰۰-۳۰۰۰      ۳۰۰۰-۸۰۰۰      ۸۰۰۰
سه شنبه 19 آذر 1392برچسب:, :: 1:21 :: نويسنده : AliReza&Nader

جنگ

 
یک نقاشی دیواری از فرعون در حال جنگ - متعلق به موزه بریتانیا.

جَنگ به درگیری سازمان‌یافته، مسلّحانه و غالباً طولانی‌مدتی گفته می‌شود که بین دولت‌ها، ملت‌ها یا گروه‌های دیگر انجام شده و با خشونت شدید، گسیختگی اجتماعی و تلفات جانی و مالی زیاد همراه است. از آن‌جا که جنگ یک درگیری مسلحانهٔ واقعی، ارادی و گسترده بین جوامع سیاسی است می‌توان آن را نوعی تلقی کرد.[۱] هنگامی که جنگ (و دیگر گونه‌های خشونت) در جریان نباشند وضعیت صلح برقرار است.

در سال ۲۰۰۳ (۱۳۸۲) ریچارد ارت اسملی (برنده جایزه نوبل)، جنگ را به عنوان ششمین معضل (از میان ده معضل) که جوامع انسانی را تا پنجاه سال آینده تهدید می‌کنند معرفی کرد.[۲] در سال ۱۸۳۲ (۱۲۱۱) ژنرال کارل فون کلازویتز، فرمانده و نظریه‌پرداز نظامی پروسی در رساله‌ای به نام «» چنین تعریفی از جنگ ارائه داد: «جنگ عملی مبتنی بر زور است تا دشمنان را مجبور به انجام خواسته‌مان کنیم.»

هرچند برخی از پژوهشگران، جنگ را غیرقابل اجتناب و جزء جدایی‌ناپذیر فرهنگ انسانی می‌دانند اما دیگران بر این باورند که جنگ تنها در شرایط اجتماعی فرهنگی یا زیست‌محیطی خاص گریزناپذیر است. برخی از پژوهشگران معتقدند که جنگ ربطی به نوع خاصی از نظام سیاسی یا اجتماعی ندارد بلکه همانطور که آقای جان کیگان در کتاب تاریخ جنگاوری آورده است، جنگ مفهومی جهانی است که نوع و وسعتش توسط جامعه‌ای که هزینه‌هایش را می‌پردازد تعیین می‌شود. در مقابل کسانی هم هستند که می‌گویند از آن جا که جوامعی وجود دارند که در آن‌ها جنگ وجود ندارد می‌توان روحیه انسان را به دور از جنگاوری دانست.

فناوری‌ها و پتانسیل‌های جنگ که با سرعت زیاد رشد می‌کنند را می‌توان به شکل یک زنجیره تاریخی فرض کرد. در ابتدای این زنجیره دوران پارینه‌سنگی قرار دارد. در آن جنگ‌ها سلاح غالب سنگ و چماق بود و در نتیجه تلفات جانی کمی به دنبال داشت. در سوی دیگر این زنجیره قرار دارد؛ جنگی که می‌تواند انقراض نسل بشر را به همراه داشته باشد.



ادامه مطلب ...
سه شنبه 19 آذر 1392برچسب:, :: 1:1 :: نويسنده : AliReza&Nader

اقتدار و نقش نيروي دريايي ارتش در مبارزه با پديده شوم دزدان دريايي


به نام خدا

برگي از اوراق زرين نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي ايران

اقتدار در آب‌هاي آزاد و بين‌المللي

 

 

 

 

 

 

سلطه جهاني ابرقدرت‌ها بر كشورهاي ديگر به كمك عوامل مختلفي صورت مي‌گيرد، يكي ازاين عوامل، تهديدهاي دريايي با آموزش، اجيركردن و استفاده از دزدان دريايي براي تسلط، غارت و حمله به كشتي‌هاي تجاري و نظامي كشورهاي مختلف است.

درچند سال گذشته، جامعه بين‌المللي شمار فزاينده‌اي از آشوب‌هاي سياسي، تغييرات ژئوپوليتكي و تجديد ساختار فناوري را تجربه كرده است. بي‌ترديد بسط و گسترش رويدادهايي همانند دزدي دريايي درآب‌هاي بين المللي – نوع جديد تهديدهاي سازمان يافته - به عنوان يكي ازنگران كننده‌ترين اين چالش‌ها پديدارشده است.

در چند سال گذشته حملات متعدد دزدان دريايي درآب‌هاي بين‌المللي به ويژه منطقه خليج عدن به شناورها و كشتي‌هاي تجاري ابعاد جديدي ازتجاوزهاي منطقه‌اي و تهديدهاي فرامنطقه‌‌اي سازمان يافته را دربرابر كشورهاي منطقه قرارداده است.

از زماني كه جولان دزدان دريايي درمنطقه خليج عدن باعث اخلال در روند عادي مبادلات تجاري و تردد كشتي‌هاي تجاري ايران در اين منطقه شد، نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي ايران هم طبق وظيفه ذاتي خود و ماموريت ابلاغي واردعمل شد و با اعزام مستمر ناوگروه‌هاي دريايي به منطقه عدن تا حد زيادي از صدمات و آسيب‌هاي دزدان دريايي جلوگيري كرد.

اين حضور مقتدرانه ناوگروه‌هاي ايران به آب‌هاي بين‌المللي و خليج عدن نه تنها پاسخ كوبنده‌اي به دزدان دريايي حاضر در اين منطقه بود بلكه براي قدرت‌هاي بزرگ هم پيام آمادگي و قدرت يكان‌هاي دريايي ارتش را دربرداشت.

دراين متن به بررسي ابعاد مختلف حضور ناوگروه‌هاي نيروي دريايي ارتش به خليج عدن مي‌پردازيم .


 

دزدان دريايي منافع خود را به كشورها تحميل مي كنند

به باور بسياري ازكارشناسان، مافياي دزدان دريايي تاثيرهاي مختلف و متفاوتي درجوامع مي‌گذارند، آنها سامانه ترانزيت دريايي را آلوده مي‌كنند و بدين ترتيب اجناس قاچاق وارد حوزه تجارت آزاد مي‌شود. دزدان دريايي كه بعضا به صورت سازمان يافته و مافيايي هدايت مي‌شوند درمواجهه با كشتي‌هاي مختلف در دريا به‌ويژه كشتي‌هاي تجاري همچون گروه‌هاي فشار عمل مي‌كنند و با غارت اموال و بارهاي موجود دراين كشتي‌ها نه تنها به منافع غارت‌گرانه خود مي‌رسند، بلكه تهديد و خطر حضور خود در يك منطقه دريايي را به كشورهاي ديگر تحميل مي‌كنند.

تحقيقات به عمل آمده ازچگونگي ارتباط برخي كشورها با گروه‌هاي سازمان يافته دزدان دريايي نشان مي‌دهد كه ساختار اداري، امنيتي و قضائي اين كشورها دربرابر رشوه‌ها و تطميع دزدان دريايي متزلزل مي‌شود و فساد ناشي از ارتباط با سرشاخه‌هاي دزدان دريايي، در بدنه حكومت‌ها و برخي كشورهاي منطقه مشاهدهمي‌شود.

دراين شرايطو ازسرنابخردي سردمداران حكومت‌هاي به اصطلاح پيشرفته، ثروت و قدرت اين حكومت‌ها توسط شبكه‌هاي مافيايي دزدان دريايي به تاراج مي‌رود و دريك پروسه زماني نسبتا طولاني، حكومت‌ها قسمت اعظم حاكميت واستقلال خود را از كف مي‌دهند، اما درنقطه مقابل دزدان دريايي روز به روز قدرتمندتر مي‌شوند.!



ادامه مطلب ...
شنبه 16 آذر 1392برچسب:, :: 1:21 :: نويسنده : AliReza&Nader
جمعه 15 آذر 1392برچسب:, :: 22:11 :: نويسنده : AliReza&Nader
94124827138414776560 
جمعه 15 آذر 1392برچسب:, :: 22:7 :: نويسنده : AliReza&Nader
Snap_2013.09.02_18h42m52s_001_درجه‌های ارتش جمهوری اسلامی ایران - ویکی‌پدیا - Mozilla Firefox 
جمعه 15 آذر 1392برچسب:, :: 22:1 :: نويسنده : AliReza&Nader
ناو USS Stark ، بيست و سومين ناو از كلاس Oliver Hazard Perry class بود و در سال ۱۹۸۷ استارک تنها قربانی موشكهاي هدايت شونده بر عليه نيروی دريائی آمريكا شد.

ناو USS Stark

در تاريخ 28 فوريه ناو استارك فرمانی مبني بر الحاق به ديگر يگان هاي شناور آمريكائی مستقر در خليج فارس دريافت كرد. خدمه استارك به خوبي آموزش ديده و با تجربه بودند .استارك اوايل ماه مارچ به خليج فارس وارد شد و ماموريتش گشت در شمال و مركز خليج فارس در طي دوره تقريبا 8 هفته ای بود. در طي اين زمان استارك شاهد اصابت نفتكشهای زيادی بود اما هيچوقت به طور مستقيم مورد تهديد قرار نگرفت.


ادامه مطلب ...
جمعه 15 آذر 1392برچسب:, :: 17:21 :: نويسنده : AliReza&Nader

فرماندهان ارشد نیروهای نظامی در کشورهای مختلف جهان به نوعی نمادی از نیروهای مسلح آن کشورها به شمار می روند. در کشور ما در حال حاضر تعداد ۱۳ نفر از فرماندهان عالی رتبه ارتش و سپاه دارای درجه سرلشکری هستند که در این پست، به صورت اجمالی با اسامی و سوابق خدمتی آنها آشنا خواهید شد. شایان ذکر است که شهید سپهبد علی صیاد شیرازی پیش از شهادت به دریافت درجه سرلشکری نائل شده بود که در این فهرست، نام ایشان نیز در نظر گرفته شده است.

سپهبد علی صیاد شیرازی


سپهبد علی صیاد شیرازی
شهید گرانقدر نیروهای مسلح که چند روز دیگر سالگرد شهادت اوست، از جمله فرماندهان غیور ارتش در دوران دفاع مقدس بود که پس از این دوران نیز در ستاد کل نیروهای مسلح به خدمت مشغول بود.
شهید صیاد شیرازی پس از دریافت درجه سرلشکری، به درجه رفیع شهادت نائل شد. نقل است که پس از دریافت این درجه، بسیار خوشحال بود و هنگامی که علت آنرا پرسیدند، گفته است که «امروز فهمیدم ولی فقیه از من راضی است.»

 



ادامه مطلب ...
جمعه 15 آذر 1392برچسب:, :: 16:54 :: نويسنده : AliReza&Nader
در آغاز حمله نظاميان رژيم سرنگون شده بعثي‌ عراق به مرزهاي مقدس جمهوري اسلامي ايران، يگان‌هاي هوا درياي نيروي دريايي ارتش مستقر در منطقه عملياتي آبادان و خرمشهر، از جمله طلايه ‌داران مقابله با نيروهاي متجاوز بودند. 
هواناوهوادريا يكي از يگان‌هاي عملياتي نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي ايران است كه از اسكادران‌هاي بال ثابت، بالگرد و هواناو تشكيل شده است.
پس از آغاز جنگ تحميلي، به دليل نزديكي اسكادران هواناو به صحنه هاي نبرد و احتمال آسيب پذيري هواناوها، در اولويت هواناوهاي BH7 و پس از آن تعدادي از هواناوهاي SRN6 كه توانايي تحرك داشتند از خسروآباد خرمشهر به جزيره خارك انتقال يافتند.
هواناو كه تمامي قوانين حركت را زير پا مي گذارد، وسيله اي است كه بر روي زمين و آب بسيار سريع حركت مي كند و بسيار پر قدرت است و بر روي بالشتكي از هوا حركت مي كند كه سازه آن با سطح زمين تماس ندارد و روي آب نيز همانند موج به حركت درمي آيد. هواناوهاي بزرگ تا ارتفاع پنج متر از سطح زمين بالا مي روند و به اين ترتيب قادرند در هر شرايطي روي زمين حركت كنند.
كارشناسان نظامي مي گويند كه هيچ ساحلي از دست هواناو در امان نيست، با هواناو مي شود به ساحل هايي رفت كه با هيچ وسيله ديگري امكان رفتن به آن وجود ندارد، يعني يك وسيله آبي خاكي كامل كه در هر شرايطي قادر به انجام مأموريت است.
در شرايطي كه وسايل نقليه ديگر ناتوان مي شوند ، هواناو به كارش ادامه مي دهد. اين وسيله انعطاف پذيرتر از قايق و ارزان تر از بالگرد است.

هواناو



ادامه مطلب ...
جمعه 15 آذر 1392برچسب:, :: 15:46 :: نويسنده : AliReza&Nader

تقریبا مدت دو ماه از شروع جنگ تحمیلی می گذشت. دشمن به سرعت در داخل خاک جمهوری اسلامی ایران پیشروی کرده و مواضعی را در استان های غربی کشور و خوزستان متصرف شده و بر حفظ آنها پافشاری می کرد. در طول این دو ماه، نیروی هوایی نقش بسیار موثری در متوقف کردن دشمن در زمین و هوا انجام داده بود.

 

عملیات مروارید

آن روز صبح، فرمانده پایگاه، مرا به پست فرماندهی پایگاه احضار نمود. او هنوز مدت زیادی نبود که به عنوان فرمانده در این پایگاه مهم هوایی منصوب شده بود که جنگ را با ابعاد وسیع و گسترده آن تجربه می کرد. وقتی وارد شدم، چهره اش قدری درهم بود و من می دانستم که بسیار خسته است. در تمام طول این دو ماه، او درپست فرماندهی، حضور مداوم داشته و از نزدیک، عملیات هوایی را هدایت نموده بود. من ندیده بودم که لباس پروازش را از تن خارج کرده و یا حتی یک شب را در منزلش استراحت کرده باشد. مردی بسیار مقاوم و پرکار بود؛ به طوری که من شخصا در مقابل خستگی ناپذیری اش احساس ضعف می کردم. 
با توجه به وضعیت شغلی ام و آشنایی قبلی، نسبت به من اطمینان خاصی داشت و گاهی با در میان گذاشتن مطالب بسیار مهم در مورد نحوه اداره امور پایگاه و مکنونات قلبی خود در مورد خلبانان و ماموریت های جنگی، با من مشورت می نمود. 
آن روز درحالی که او از عدم هماهنگی بین پایگاه های هوایی و دریایی در عملیات و ماموریت های چند روز گذشته بسیار ناراحت بود، به من خطاب کرد که به اتفاق یکی دیگر از همکاران، در جلسه عملیاتی مشترک دریایی و هوایی آن روز شرکت نمایم و ضمن مطلع نمودن فرمانده یگان دریایی از نقطه نظرات ایشان، پایه و اساس طرح عملیاتی مشترکی را (بر اساس دستورالعمل های موجود) بنا نهاده و جوانب کار را مورد بررسی قرار دهیم. نکاتی را در مورد روحیات افسران طرح و عملیات دریایی یادآوری و راهنمایی های لازم را در زمینه حفظ نیروهای رزمی و جنگنده ها در تداوم عملیات، ابلاغ کرد. 
به اتفاق همکارم، به عملیات نیروی دریایی رهسپار شدیم. در جلسه آن روز، ابتدا فرمانده نیروی رزمی مستقر در منطقه ، حاضر شد و نظرات خویش را بیان نمود و بقیه کار و مباحثات را به ما و افسران طرح و عملیات خود واگذار نمودند. آنها یک بار بدون هماهنگی با یگان هوایی، سکوهای صدور نفت "البکر" و "الامیه" عراق را در بخش شمال غربی خلیج فارس، توسط توپخانه ناو جنگی "رستم" و ناو دیگری (که نامش در خاطرم نیست) مورد بمباران ساحلی قرار داده و به سرعت مراجعت نموده بودند. به نظر همه صاحب نظران، این کار جسورانه، یعنی به توپ بستن دو اسکله بزرگ در میان آب های خلیج فارس با ناوهای جنگی و بدون پشتیبانی هوایی، یک ریسک خطرناک و آن هم فقط برای یک بار قابل انجام بود.



ادامه مطلب ...
جمعه 15 آذر 1392برچسب:, :: 15:37 :: نويسنده : AliReza&Nader
جنگ نرم چیست و راه‏های مقابله با آن کدام است؟

تا سال 1945 میلادی غالب جنگ‏ها "جنگ سخت" بود. پس از آن با توجه به دو قطبی شدن جهان به بلوک شرق و بلوک غرب، دور جدیدی از رقابت ها میان آمریکا و شوروی سابق آغاز شد که به "جنگ سرد" مشهور شد. جنگ سرد ترکیبی از جنگ سخت و جنگ نرم بود که طی آن دو ابر قدرت در عین تهدیدهای سخت از رویارویی مستقیم با یکدیگر پرهیز می‏کردند.

 

با فروپاشی شوروی در سال 1991 میلادی و پایان جنگ سرد کارشناسان بخش جنگ در ایالات متحده با استفاده از تجارب دو جنگ جهانی و دوران جنگ سرد دریافتند که می شود با هزینه کمتر و بدون دخالت مستقیم در سایر کشورها به اهداف سیاسی، اقتصادی و... دست یافت که در ادبیات سیاسی جهان به جنگ نرم شهرت یافت.

 

جنگ نرم

 

این نوع جنگ از فروپاشی شوروی شروع و تاکنون ادامه داشته و متکی بر تهدیدات نرم و قدرت نرم فرهنگی و اجتماعی است.آمریکایی ها با استفده از این نوع جنگ تاکنون موفق به تغییر چندین رژیم سیاسی در کشورهای مورد نظر شدند. انقلاب های رنگی که در چندین کشور بلوک شرق و شوروی سابق رخ داد،در واقع نمونه ای از جنگ نرم است. آمریکایی ها با استفاده از قدرت نرم موفق به تغییر رژیم های سیاسی در کشورهایی چون لهستان،گرجستان، چک اسلواکی، قرقیزستان، اکراین و تاجیکستان گردید. در تمامی این دگرگونی های سیاسی بدون استفاده از ابزار خشونت و صرفا با تکیه بر قدرت نرم و ابزار رسانه، با تغییر در ارزش ها و الگوهای رفتاری از رژیم های سیاسی حاکم مشروعیت‏زدایی گردید و از طریق جنبش‏های مردمی و ایجاد بی ثباتی سیاسی، قدرت سیاسی جابه جا شد.

 

جنگ نرم در قالب‏های مختلف مثل : انقلاب مخملی ، انقلاب های رنگی (انقلاب نارنجی و...)، عملیات روانی ، جنگ رسانه‏ای، با استفاده از ابزار رسانه‏ای ( رادیو ، تلویزیون، روزنامه و امثال آن) و ... توانست نظام سیاسی بعضی از کشورها ـ مانند اوکراین و گرجستان ـ را تغییر دهد.



ادامه مطلب ...
جمعه 15 آذر 1392برچسب:, :: 9:59 :: نويسنده : AliReza&Nader
    
کد خبر: ۱۷۴۰۱۱
    
تاریخ انتشار: ۰۸ آذر ۱۳۹۱ - ۱۳:۱۸
         
     تعداد نظرات:      ۲ نظر
    
 
 
 
 
خبر تعرض ناوهای آمریکایی به منابع نفتی ایران و غرق شدن ناوچه جوشن، حس انتقام را در دل بچه‌های ناو شعله‌ور ساخت. حدود ساعت 13:45 آژیر محل جنگ در ناو به صدا درآمد. همه سریع به محل سازمانی خود رفتند و با آمادگی کامل مستقر شدند. یک هواپیمای رهگیری و جنگی آمریکا به طرف ناو حمله کرد، توپ‌های مستقر در ناو با تیراندازی خود به سمت آن عکس‌‌العمل نشان دادند.
 

به گزارش مشرق به نقل از فارس، یکی از راهبردی‌ترین نیروهای دوران جنگ تحمیلی که رشادت ها و دلاورمردی‌های جان بر کفانش همواره در تاریخ حماسی این مرز و بوم طنین انداز است نیروی دریایی ارتش است. آنچه پیش روی شماست بخش از خاطرات یک از دریادلان ارتش است که پیرامون درگیری ناو ایرانی یا ناو آمریکایی است:

صبح روز 29 فروردین سال 1368 مصادف با اولین روز ماه مبارک رمضان، نگهبان میز پاس بودم. مسعود عباس‌چی یکی از کارکنان ناو که از مرخصی برگشته بود، وارد ناو شد. با دیدن او از جایم بلند شدم و او را در آغوش گرفتم و به شوخی گفتم: مسعود از ترس موشکباران تهران فرار کردی؟ او که بچه تهران بود درجوابم گفت: اجل آدم در هر کجا مقدر شده باشد در همانجا به وقوع خواهد پیوست، چه در تهران، چه در خلیج فارس.

ازهم جدا شدیم، او رفت و من هم که مدت نگهبانی‌ام به پایان رسیده بود. پست نگهبانی خود را تعویض کردم و بعد از خوردن سحری برای استراحت به خوابگاه ناو رفتم. حوالی ساعت 8 صبح مرا از خواب بیدار کردند و گفتند: یک مأموریت فوری برای ناو مشخص شده است، سریع آماده شو!

در آن زمان ناو ما برای پاره‌ای از تعمیرات از دریا به اسکله برگشته بود و در اسکله به سر می‌برد. افسر رسته پس از دریافت پیام، بلافاصله ما را در سینه ناو جمع کرد و خبر این مأموریت را بدون اشاره به جزئیات آن به ما داد. با شنیدن خبر مأموریت حساس، شور و شعف خاصی در میان بچه‌ها به وجود آمد. بعضی دوست داشتند با خانواده‌هایشان خداحافظی کنند، برخی دیگر خانواده و همه چیز خود را فراموش کرده بودند و فقط به مسلح و آماده کردن ناو فکر می‌کردند.

گویی به همه آنها الهام شده بود که آن روز، روز دیگری است. شهید صفرزایی رو به افسر رسته کرد و گفت: چرا حقیقت را به ما نمی‌گویی، یک دفعه بگو می‌خواهیم برویم شهید شویم. ما که آمادگی برای شهادت داریم، فقط اجازه بدهید که آخرین خداحافظی خودمان را با خانواده‌هایمان انجام دهیم.

افسر رسته در جوابش گفت: نه اینجوری نیست، شما چرا اینجوری فکر می‌کنید؟

سرانجام مقدمات آماده‌‌سازی ناو تمام شد و ناو حوالی ساعت 12:00 از اسکله جدا شد. حدود 13:30، افسر رسته و فرمانده ناو، مأموریت ما را به صورت واضح و دقیق اعلام کردند. در نا‌و حالت جنگی اعلام شده بود. به ما خبر دادند ناوچه جوشن از منطقه دوم دریایی بوشهر در درگیری با ناوگان پنجم آمریکا منهدم و در دریا غرق شده است.

ریشه این درگیری و تعرض آمریکا این بود که یک کشتی نفتی کویتی که در همروی ناوهای آمریکایی بود، در برخورد با مین دریایی که آن را از طرف ایران می‌دانستند خسارت زیادی دیده بود و آمریکایی‌‌ها برای فروکش ساختن این عصبانیت و وارد ساختن ضربه متقابل به ایران به اسکله‌های نفتی ایران حمله کرده و اسکله رشادت را به آتش کشیده بودند.

از طرف دیگر ناوچه جوشن که برای دفاع از اسکله و منابع نفتی ایران به منطقه رفته بود، مورد تعرض و حمله ناوگان پنجم آمریکا قرار گرفته و در دریا غرق شده بود.

خبر تعرض ناوهای آمریکایی به منابع نفتی ایران و غرق شدن ناوچه جوشن، حس انتقام را در دل بچه‌های ناو، شعله‌ ور ساخت. حدود ساعت 13:45 آژیر محل جنگ در ناو به صدا در آمد. همه سریع به محل سازمانی خود رفتند و با آمادگی کامل مستقر شدند. یک هواپیمای رهگیری و جنگی آمریکا به طرف ناو حمله کرد و توپ‌های مستقر درناو با تیراندازی خود به سمت آن عکس‌‌العمل نشان دادند. هواپیما مجبور به فرار شد و هواپیمای دوم به سمت ناو حمله‌ ور شد، ولی آن هم در وارد ساختن ضربه به ناو ناکام ماند.

حدود یک ربع از آغاز درگیری ما با هواپیماهای آمریکایی نگذشته بود که اولین موشک به زیر توپ 20 میلی‌ متری اورلیکن اصابت کرد. این موشک باعث ایجاد شکاف چند متری در پاشنه ناو و از کار انداختن سامانه برق ناو شد. عده‌ای از بچه‌ها هم به شدت مجروح شدند. با تلاش بچه‌ها آتش‌سوزی ناشی از انفجار مهار شد و برق اضطراری ناو روشن شد. بچه‌ها تمام تلاش خود را برای مقابله با حملات دشمن انجام می‌دادند. موشک‌های دشمن از زوایای مختلف به بدنه ناو اصابت می‌کرد و بدنه را شکافته و در داخل ناو منفجر می‌شد.

با این وضعیت بچه‌ها دست از مقابله و دفاع بر نمی‌داشتند و توپ‌های ناو همچنان کار می‌کرد. پزشکیار ناو به مجروحان رسیدگی می‌کرد. بچه‌ها یک به یک مجروح یا شهید می‌شدند. پرهیزگار رفت برای بچه‌های مجروح که طلب آب می‌کردند، آب بیاورد و دیگر بر نگشت. منصور کاظمی، پزشکیار ناو در حین رسیدگی و مداوای مجروحین به شهادت رسید.

عده‌ای از بچه‌ها در داخل آب بودند. دستور ترک ناو صادر شده بود، ولی اغلب بچه‌ها مقاومت می‌کردند و تا لحظات آخر قبل از غرق ناو حاضر به ترک ناو نبودند. عده‌ای از همکاران در قسمت‌های داخلی ناو گیر افتاده بودند و امکان خارج شدن و نجات دادنشان نبود.

درهای قسمت‌های مختلف ناو به خاطر ضربات ناشی از اصابت و انفجار موشک قفل شده بود. ناخدا رضایی فرمانده دوم ناو، در این وانفسا به سراغم آمد و گفت نادر! بپر تو آب، بپر تو آب! قایق‌های نجات ناو باز نمی‌شد. آنهایی هم که باز می‌شدند و در داخل آب بود به خاطر اصابت ترکش‌های ناشی از انفجار موشک‌های آمریکایی متلاشی یا سوراخ شده بود.

در طرف دیگر امکان کمک و امداد هوایی وجود نداشت. دریا و آسمان منطقه در سیطره قدرت نظامی و اهریمنی آنها بود. به جنگنده‌های ایرانی اخطار داده بودند.  چند دقیقه‌ای از این رویداد تلخ نگذشته بود که یک بالگرد آمریکایی به سمت ناو حمله‌ ور شد و یک راکت به طرف ناو شلیک کرد.

اصابت ترکش‌های راکت، تن بهزاد پناه را نشانه رفت و او در آغوشم جان به جان آفرین تسلیم کرد. با ناراحتی رو به گلبازی کردم و گفتم: گلبازی! بهزاد شهید شد. بهزاد شهید شد.

صحنه تلخ و اسف‌باری بود، دریا رنگ خون گرفته بود، خورشید در سمت راست و ناو سهند در سمت چپ هر دو در حال غروب و افول بودند، اشک در چشمانمان حلقه زده بود، بغض راه گلویمان را بسته بود. بچه‌ها قرآن می‌خواندند، بعضی دعا می‌کردند، گروهی سرود جمهوری اسلامی را سر می‌دادند.

رنگ آب عوض شده بود، دریا رنگ خون شهیدان را به خود گرفته بود. یک آن احساس کردم کوسه‌ای به طرف من می‌آید. به بچه‌ها گفتم: بچه‌ها! اگر کوسه پای مرا زد، شما سریع مرا از جمع خود جدا کنید که فقط کوسه مرا بخورد و احتمال خطر برای دیگر بچه‌ها وجود نداشته باشد. در آن لحظات چشم خود را بستم و مشغول خواندن شهادتین خود شدم. جرأت باز کردن چشم خود را نداشتم، بعد از مدتی دستم را به پای راست، پای چپ، دست راست و دست چپم کشیدم. دیدم دست و پایم سرجایش است. آن وقت به آرامی چشمم را باز کردم، دعای بچه‌ها مستجاب شد و کوسه از طرف من دور شد و رفت، آنجا امداد غیبی را با تمام وجودم احساس کردم.

راوی: ناخدا سوم بازنشسته نادر مبارکی

 
 

                                       

                       

                                         

 
  برچسب ها:    ناوچه     ،      ایران     ،      آمریکا     ،      جنگ     ،      مشرق      
     
جمعه 15 آذر 1392برچسب:, :: 9:41 :: نويسنده : AliReza&Nader

ناوشکن سهند و جنگ نابرابر با آمریکا ( خاطرات واقعی)

پیشگفتار

پیش از این  خاطراتی از دلاوران نیروهای زمینی و به ویژه هوایی ارتش در وبلاگ درج شده  است. بجا دانستم که یادی هم از دریادلان نیروی دریایی داشته باشم. آنچه در  پی خواهد آمد خاطرات یکی از پرسنل ناوشکن سهند از درگیری دریایی نابرابر با ناوگان آمریکا در سال 1367 است.

شایان ذکر   است که به دنبال حمله نیروهای آمریکایی به سکوهای نفتی ایران در خلیج‌فارس  در 29 فروردین سال 1367، به ناوچه موشک‌انداز جوشن که در حال گشت در  خلیج‌فارس بود، مأموریت داده شد که برای بررسی وضعیت به آن منطقه عزیمت  کند. نیروهای آمریکایی پس از آنکه متوجه نزدیک شدن ناوچه مذکور به منطقه  شدند، به ناوچه جوشن که در آبهای کشور خودمان قرار داشت، اخطار کردند که از  منطقه خارج شود. فرمانده ناوچه در پاسخ به آمریکاییها گفت که «این آبهای  ماست و شما باید از منطقه و از آبهای ایران خارج شوید.» سپس آمریکاییها با  هدف قرار دادن ناوچه موشک‌انداز جوشن با شلیک چند موشک در نزدیکی جزیره  کیش، این ناوچه را غرق و تعداد زیادی از نفرات آن را به شهادت رساند.

ناوشکن   سهند که از بندرعباس عازم غرب خلیج‌فارس بود تا جایگزین ناوشکن سبلان شده و  به گشت و مراقبت از جزیره خارک و سکوهای نفتی بپردازد، مأموریت یافت که به  منطقه درگیری ناوچه جوشن رفته و آنها را کمک کند. نیروهای آمریکایی که از  قبل آماده درگیری بودند، با شناسایی ناوشکن سهند، این ناو را در نزدیکی  جزیره هنگام مورد حمله بالگردها و ناوشکنهای خود قرار دادند. در ابتدا  بالگردها به ناوشکن سهند حمله کردند که با تیراندازی توپ پاشنه به طرف  آنها، مجبور به عقب‌نشینی شدند. سپس از راه دور ناوشکن سهند را با موشک  مورد هجوم قرار دادند و یکی پس از دیگری موشک به طرف این ناوشکن شلیک   کردند، به گونه‌ای که دود و آتش از سرتاسر ناوشکن برمی‌خاست و سلاحهای آن   از کار افتادند. به این ترتیب ناوشکن سهند نیز غرق و تعداد زیادی از  کارکنان آن به شهادت رسیده و عده‌ای نیز مجروح شدند. در خاطره ذیل از زبان ناخداسوم بازنشسته نادرمبارکی، از بازماندگان ناوشکن سهند، به شرح وقایع آن  روز پرداخته شده است. 



ادامه مطلب ...
جمعه 15 آذر 1392برچسب:, :: 9:29 :: نويسنده : AliReza&Nader
           
           

افسران - دلتنگی

           
               
                       
     گفت: لباس نیروی دریایی سفید است و مقدس مثل دلهای رزمندگان. 22 ساله بود
که این لباس را به تن کرد و امروز پسر 14 سالهاش، «علیرضا» لباس پدر را به
تن می کند و با آستین های تا شده نشان افتخار پدر را بر سینه می زند و
احترام نظامی می گذارد.

امروز ناخدا دوم «نادر مبارکی» که گرد میانسالی بر چهره اش چروک انداخته،
با خاطرات ناوچه سهند زندگی می کند. ناوشکنی که غرش چرخ دنده هایش آبهای
خلیج فارس را می شکافت و آرام نداشت.

ناخدا مبارکی هر بار که به بندرعباس می رود، پای ساحل خلیج فارس می نشیند و
در مزار شهدای ناو «سهند» شانه هایش می لرزد. همچنان که روایت آن لحظه ها
در دفتر روزنامه هم شانه های او را می لرزاند و اشک، پهنای صورتش را خیس می
کند.
«علیرضا» هم دوست دارد ارتشی شود؟

خیلی، این را می شود از بازیهای کودکانه اش فهمید. او فرمانده ارشد ارتش خانه ماست!

پس می خواهد وارث لباس نظامی پدرش باشد؟

من هم وارث لباس نظامی پدرم بودم...

برای «علیرضا» خاطرات جنگ را هم تعریف می کنید؟

بیشتر خاطراتی را که جذابیت داشته باشد.

مگر جنگ جذابیت هم دارد؟


ادامه مطلب ...
جمعه 15 آذر 1392برچسب:, :: 8:52 :: نويسنده : AliReza&Nader

ناو شکن چیست؟

در فرهنگ
واژگان دریایی destroyer یا ناوشکن به ناو جنگی سریع، با مانور پذیری و
پایداری بالا گفته می شود که برای اسکورت و نگهبانی از کشتی های بزرگتر در
یک ناوگان یا گروه جنگی در مقابل قایق ها و زیردریایی های دشمن استفاده می
شود.



پیدایش ناوشکن به بعد از جنگهای داخلی شیلی(1891) و در
طی جنگ چین و ژاپن(1894-1895) به وسیله بریتانیا بر می گردد. در آن کشمش
نوع جدیدی از کشتی جنگی که کوچک، بسیار موثر و چابک بود بوجود آمده بود که
قایق اژدر انداز نام داشت.

این قایقهای کوچک سریعتر از ناوهای بزرگ
بودند و با چابکی زیاد به آنها نزدیک شده و با استفاده از اژدر های خود
این ناوها را مورد هدف قرار داده و به سرعت از صحنه فرار می کردند. این
قایقها با وجود برد کم به همراه ناوگان کشتی های بزرگ در صحنه نبرد حضور
داشته و بعنوان مهاجم مکمل ناوهای جنگی که نقش ضربتی مقابل را بر عهده
داشتند عمل می کردند. بدین سان مدافعان نیز در مقابل دو هدف قرا می گرفتند
که قایقهای اژدر پرتاب کن هم سریع و به خاطر ارزان بودنشان بسیار بی محابا
حمله می کردند. برای مقابله با این قایقها که واقعاً دردسر ساز بودند به
سلاحی مطمئن نیاز بود.





در نتیجه گونه از ناو جنگی ...



ادامه مطلب ...
جمعه 15 آذر 1392برچسب:, :: 8:16 :: نويسنده : AliReza&Nader
شواهد باستانشناسی از کشتی نوح
و لقد ترکناها آية فهل من مدّکر(سوره قمر، آيه 15) ”و ما آن کشتی را محفوظ داشتيم تا آيت عبرت شود، پس کيست که پند گيرد؟“ در سال ۱۹۵۹، یک خلبان ترک، براساس مأموریت محول شده، چندین عکس هوایی برای مؤسسه ژئودتیک ترکیه برداشت. هنگامی که مأموریت به پایان رسید، در میان عکس های او تصویری جلب نظر می کرد که بیشتر شبیه یک قایق بود تا چیزی دیگر، قایقی بزرگ که بر سینه تپه ای، در فاصله بیست کیلومتری کوههای آرارات آرمیده بود. تصویر هوایی از فسیل کشتی که محل آسیب دیدگی ناشی از برخورد به یک صخره در آن مشخص است. بلافاصله پس از مشاهده این تصویر، تعدادی از متخصصان، علاقه مند به پیگیری شدند. دکتر براندنبرگ از دانشگاه ایالتی اوهایو یکی از این علاقه مندان بود. او کسی بود که قبلاً در زمینه کشف تأسیسات روی زمین از طریق هوا، مطالعات دانشگاهی داشت و پایگاههای موشکی کوبا را در دوران کندی کشف کرده بود.
 
 
عكس هوايي از شئ كشتي شكل
دکتر واندنبرگ با دقت عکس ها را مورد مطالعه ...


ادامه مطلب ...
جمعه 15 آذر 1392برچسب:, :: 8:6 :: نويسنده : AliReza&Nader
به مناسبت 7 آذر روز نیروی دریایی؛

 

ناوشکن جماران ضمن برخورداری از سامانه های موشکی دوربرد و توانایی پذیرش بالگرد و توان مقابله با اهداف هوایی، سطحی و زیرسطحی با رویکرد برخورداری از یک پیشرفت اساسی نسبت به نمونه قبل به جدیدترین دستاوردها در حوزه الکترونیک، سلاح و زیرسامانه های دیگر مجهز خواهد شد.

 

       به گزارش گروه دفاع و امنیت مشرق، نیروی دریایی برای کشورهایی که از نعمت همجواری با دریا برخوردارند و می خواهند مستقل و قدرتمند باشند اهمیت حیاتی دارد. قدرت دریایی ایران که قدمتی به اندازه تاریخ کهن ایران زمین دارد بر اثر بی توجهی ها تا چندی قبل از انقلاب نیروی قدرتمندی محسوب نمی شد. با سرازیر شدن سیل دلارهای نفتی به خزانه شاه، بخشی از خریدهای نظامی به ادوات دریایی اختصاص یافته و هر چند برخی از آنها نظیر ناوشکن های بزرگ و زیردریایی با وقوع انقلاب اسلامی تحویل داده نشد اما این نیرو در سطح منطقه از تجهیزات و آموزش های خوبی بهره مند بود. پس از انقلاب و آغاز استقلال مجدد ملت ایران، نیروی دریایی جزو فعال ترین و آماده ترین نیروهای نظامی بوده و با شروع جنگ تحمیلی توسط عراق، ضمن حضور نیروهای تکاوری در دفاع از خاک، نیروهای شناوری نیز برای زدن ضربه به دشمن متجاوز آماده شدند.
با اجرای عملیات های کوچک و متوسط سرانجام زمینه ها برای عملی کردن طرح ابتکاری و هوشمندانه ای فراهم شد که در غالب عملیات مروارید به انجام رسید. در روز تاریخی 7 آذر 1359 در حالی که کمتر از 2 ماه و نیم از آغاز جنگ می گذشت نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران با همکاری ارزشمند نیروی هوایی، عملیاتی بی نظیر را به اجرا درآورده و با بیرون کشیدن نیروی دریایی عراق از مناطق خود حدود دو سوم توان دریایی عراق را در یک روز به زیر آب فرستاد. در نتیجه نیروی دریایی رژیم بعث عراق، تا آخر جنگ یعنی حدود 8 سال بعد نتوانست خود را بازیابی کند و با اندک تلاشی برای احیای توان شناوری خود مجدداً با انهدام و از دست دادن آنها مواجه می شد.
 
در آن سال ها به دلیل تحریم همه جانبه، تجهیزات جدید چندانی به نیروی دریایی اضافه نشد و از طرفی بخشی از توان این نیرو نیز در مواجهه با دشمن به خصوص نیروی دریایی آمریکا در سال 1367 تحلیل رفت. به عنوان مثال ناوچه پیکان و ناو کهنمویی در نبرد با عراق و ناوشکن سهند و ناوچه جوشن در درگیری با آمریکا از بین رفتند و ناوشکن سبلان نیز آسیب جدی دید.
اما با پایان یافتن جنگ تحمیلی متخصصان با غیرت و جسور نیروی دریایی ارتش با اتکا به توان علمی و تخصصی و مهمتر از همه نیروی ایمان اقدام به بازسازی ناوشکن سبلان نموده و مجدداً آن را به ناوگان دریایی ارتش بازگرداندند. در سالهای بعد نیز این ناوشکن در اولویت بهسازی و ارتقاء سامانه ها و تسلیحات قرار گرفته و تا مدتها نماد خودباوری در نیروی دریایی بود. البته این تنها بخشی از دستاوردهای این حرکت بود و نیروی دریایی برای تبدیل شدن به یک اهرم قدرتمند در دفاع از انقلاب اسلامی و کشور برنامه های جدی و شاید در آن مقطع، باورنکردنی داشت. با پیشنهاد فرماندهی کل نیروهای مسلح، حضرت امام خامنه ای طرح ساخت ناوشکنی با قابلیت های افزون بر نمونه های موجود در کشور، پروژه موج آغازگر موج جدید تلاشها در نداجا شده و در کنار مطالعه، طراحی و ساخت ناوچه های هم رده با پیکان و جوشن از دست رفته، ساخت ناوشکن(ناو محافظ) نیز در قالب پروژه موج پیگیری شد.
پس از سالها جهاد علمی و بکارگیری توان متخصصان در بخش های مختلف صنعت و دانشگاه، ناوشکن جماران به عنوان اولین محصول پروژه موج در سال 1388 به نیروی دریایی ارتش تحویل داده شد. این دستاورد بزرگ که نمونه موفقی از مدیریت توانمندی نیروهای داخلی برای رسیدن به هدفی بزرگ است در ادامه با محصول دوم برنامه موج که ناوشکن ولایت است بیشتر درک خواهد شد. مشروح فعالیت های انجام شده برای ساخت ناوشکن جماران و ناوچه های رده پیکان در گزارش های پیشین و بخش اخبار مرتبط قابل دسترسی است.
با توجه به لزوم تثبیت قدرت نظامی کشور در مناطق مختلف جغرافیایی برای برقراری صلح و امنیت پایدار در جهت توسعه بهتر اقتصادی بخشی از توان تولید در نیروی دریایی به ناوگان شمال کشور اختصاص یافته و در وهله اول ناوچه های پیکان، جوشن و درفش که با بهره گیری از توان بومی و پیشرفته ترین سامانه های رزمی مجهز شده اند به این ناوگان تحویل داده شد و در آینده نزدیک ناوشکن ولایت(موج2) که در بندر انزلی در حال ساخت است نیز وارد خدمت در نداجا خواهد شد.
 
 
 
 
 
 
 
ناوشکن ولایت(موج-2)
 
اما توان...
 


ادامه مطلب ...
پنج شنبه 14 آذر 1392برچسب:, :: 21:30 :: نويسنده : AliReza&Nader

معاون فنی نیروی دریایی ارتش از ساخت و تجهیز 10 ناوشکن بومی دیگر علاوه بر ناوشکن‌های "جماران" و "ولایت" در کشور خبر داد.
امیر دریادار عباس زمینی معاون فنی نیروی دریایی ارتش در گفتگو با فارس، درخصوص توانمندی صنایع دریایی کشور در طراحی و ساخت انواع ناوشکن ها و ناوهای موشک انداز به ناوشکن جماران به عنوان نماد این توانمندی اشاره کرد و گفت: این ناوشکن در قالب پروژه موج 1 ساخته و به آب اندازی شد و در همین راستا و در قالب پروژه موج 2، ناوشکن"ولایت" در صنایع دریایی شهید تمجیدی در بندرانزلی با بیش از 70 درصد پیشرفت در حال ساخت است که ان‌شاءالله در طول سال جاری تکمیل و به آب‌اندازی می شود.   دریادار زمینی همچنین ادامه داد: علاوه بر اینها، ساخت ناوشکن‌های کلاس موج و سینا نیز در حال طراحی و ساخت است که در کلاس موج، می توان به پروژه‌های موج 3 و 4 اشاره کرد.   وی در ادامه به ساخت ناوشکن موج 5 به نام "سهند" اشاره کرد و با بیان اینکه این ناوشکن ظرف امسال تکمیل و به آب‌اندازی خواهد شد، گفت: این ناوشکن به یاد شهدای ناوشکن سهند که در مقابله مستقیم با آمریکا به شهادت رسیدند، به این نام نام‌گذاری شده است.
  معاون فنی نیروی دریایی ارتش خاطرنشان کرد: علاوه بر اینها ناوهای موشک انداز کلاس سینا در قالب پروژه های سینای 1، 2 و 3 را در دستور کار داریم که به ترتیب به نام ناوهای موشک‌انداز "پیکان"، "جوشن" و "درفش" نامگذاری شده و در حال آماده سازی هستند.
  دریادار زمینی ادامه داد: ناوهای سینای 4، 5 و 6 توسط وزارت دفاع و ناو سینای 7 نیز در کارخانجات نداجا در حال طراحی، ساخت و تجهیز است.
  وی در پایان تصریح کرد: ناو موج 5 (سهند) و ناو سینای 7 ظرف امسال به آب انداخته می‌شوند.

 
پنج شنبه 14 آذر 1392برچسب:, :: 21:3 :: نويسنده : AliReza&Nader

 

آشنایی باخلیج فارس

 

 

محیط زیست > آب - همشهری آنلاین: خلیج فارس با وسعت حدود 232850 کیلومتر مربع در جنوب و میان ایران و شبه جزیره عربستان واقع شده و با دریای عمان از طریق تنگه هرمز مربوط است

کشورهای ایران، عمان، عراق، عربستان سعودی، کویت، امارات متحده عربی، قطر و بحرین در کناره خلیج فارس قرار دارند.

طول آن از دهانه اروندرود در شمال غربی تا تنگه هرمز در جنوب شرقی حدود 805 کیلومتر است و عرض میان 56 تا 288 کیلومتر متفاوت است.

 

 

خلیج فارس نامی است به جای مانده از کهن‌ترین منابع، زیرا که از سده‌های پیش از میلاد سر بر آورده‌است و با پارس  و فارس - نام سرزمین ملت ایران - گره خورده‌ است.

 

حداکثر ژرفای آن 182 متر در رأس المسندم و حداقل 30 متر در دهانه اروندرود است.

 

سراسر ضلع شمالی آن را سواحل ایران دربرگرفته و در مساحت کمی از گوشه شمال غربی آن کشورهای کویت و عراق قرار دارند.

 

در کف خلیج فارس برآمدگی‌های سنگی و مرجانی وجود دارد که محل صید مروارید است.

 

در فلات قاره و در اعماق آب‌های خلیج فارس مخازن و میدان‌های وسیع نفتی قرار دارد که بر اثر استخراج نفت در پیرامون آن، از اهمیت بازرگانی خاصی برخوردار شده است.

 

خلیج فارس دریایی است آزاد که ایران را به وسیله راه تنگه هرمز و از طریق آب‌های اقیانوس هند،‌ با سایر آب‌ها و کشورهای دنیا مربوط می‌کند.

 

این خلیج از آن‌جا که سر راه خطوط دریایی خاورمیانه واقع شده از نظر استراتژیکی نیز اهمیت دارد.

به موازات ساحل دریا، رشته کوه‌هایی قرار دارند که در بعضی نقاط این ارتفاعات به دریا منتهی می‌شوند و گاهی هم از دریا دور شده دشت‌هایی میان دریا و ارتفاعات قرار می‌گیرد.

بخش عمده صید ماهی کشور در سواحل جنوبی ایران صورت می‌گیرد.

حدود 78 درصد صید منابع آبزی کشور در سواحل جنوبی انجام می‌شود. مهم‌ترین انواع ماهیان دریاهای جنوب عبارتند از: حلوا، شیرماهی، شوریده، قباد، سرخو، سنگسر.

خلیج فارس و سواحل آن معادن سرشار نفت و گاز دارد و مسیر انتقال نفت کشورهای ایران، عراق، کویت، عربستان و امارات متحده عربی است و به همین سبب، منطقه‌ای مهم و راهبردی به شمار می‌آید.

این خلیج توسط تنگه هرمز به دریای عمان و از طریق آن به دریاهای آزاد مرتبط می‌شود.

پنج شنبه 14 آذر 1392برچسب:, :: 13:58 :: نويسنده : AliReza&Nader

رزمایش نیروی دریایی ارتش از تنگه هرمز تا شمال اقیانوس هند برگزار می‌شود

 
 
 
فرمانده نیروی دریایی ارتش گفت:رزمایش ولایت 89 در منطقه‌ای به وسعت 250 هزار کیلومتر مربع از تنگه هرمز تا آب‌های
سواحل پاکستان و
هندوستان و از جنوب تا مدار 22 درجه برگزار می‌شود.
به گزارش خبرنگار دفاعی خبرگزاری فارس، امیر دریادار حبیب‌الله سیاری فرمانده نیروی دریایی صبح امروز در نشست خبری به منظور تشریح اهداف رزمایش نیروی دریایی ارتش با عنوان ولایت 89 برگزار شد، تفاوت این رزمایش...

 



ادامه مطلب ...
پنج شنبه 14 آذر 1392برچسب:, :: 13:55 :: نويسنده : AliReza&Nader

سهند و جوشن غروب كردند تا اقتدار خليج فارس طلوعي دوباره يابد

سهند و جوشن غروب كردند تا اقتدار خليج فارس طلوعي دوباره يابد گفتگو با ناخدا سوم جانباز بازنشسته نادر مباركي ، بازمانده ناوشكن سهند نويسنده: گفتگو از: سيدجلال موسوي(روزنامه رسالت-۲۹-۱-۸۸)
جناب ناخدا در روز 29 فروردين سال 67 چه گذشت؟    4 صبح روز 29 فروردين سال 67، مصادف با اولين روز ماه مبارك رمضان، من نگهبان ميز پاس بودم. مسعود عباسچی يكي از پرسنل ناو كه مرخصي رفته بود، وارد ناو شد. با ديدن او از جايم بلند شدم و او را در آغوش گرفتم و به شوخي به او گفتم: «مسعود، از ترس موشك باران تهران فرار كردي؟»! او كه بچه تهران بود در جوابم گفت: «قسمت و اجل آدم در هر كجا مقدر شده باشد در همان جا به وقوع خواهد پيوست، چه در تهران، چه در خليج فارس.» از هم جدا شديم، او رفت و من هم كه مدت نگهباني ام به پايان رسيده بود پست نگهباني خود را تعويض كردم و بعد از خوردن سحري براي استراحت به خوابگاه ناو رفتم. حوالي ساعت 8 صبح مرا از خواب بيدار كردند و گفتند: «يك ماموريت فوري براي ناو مشخص شده است، سريع آماده شو.» در آن زمان ناو ما براي پاره اي از تعميرات از دريا به اسكله برگشته بود و در اسكله به سر مي برد. افسر رسته پس از دريافت پيام، بلافاصله ما را در سينه ناو جمع كرد و خبر اين ماموريت را بدون اشاره به جزئيات آن اعلام كرد. با شنيدن خبر ماموريت حساس، شور و شعف خاصي در ميان بچه ها به وجود آمد. بعضي ها دوست داشتند با خانواده هاي خود خداحافظي كنند، برخي ديگر خانواده و همه چيز خود را فراموش كرده بودند و فقط به مسلح و آماده نمودن ناو فكر مي كردند. گويي به همه بچه ها الهام شده بود كه آن روز، روز ديگري است. شهيد صفرزايي رو به افسر رسته كرد و گفت: «چرا حقيقت را به ما نمي گويي؟ يك دفعه بگو مي خواهيم برويم شهيد شويم. ما كه آمادگي براي شهادت داريم، فقط اجازه بديد كه بريم آخرين خداحافظي خودمونو با خانواده هامون انجام بديم.» افسر رسته در جواب او گفت: «نه اصلااينجوري نيست، شما چرا اينجوري فكر مي كنيد؟» بالاخره مقدمات آماده سازي ناو پايان يافت و ناو حوالي ساعت 12 ظهر از اسكله جدا شد. حدود 1/5 بعدازظهر، افسر رسته و فرمانده ناو،ماموريت ما را به صورت واضح و دقيق اعلام كردند. در ناو حالت جنگي اعلام شده بود. به ما خبر دادند ناوچه جوشن از منطقه دوم دريايي بوشهر در درگيري با ناوگان پنجم آمريكا منهدم و در دريا غرق شده است. ريشه اين درگيري و تعرض آمريكا اين بود كه يك كشتي نفتي كويتي كه در اسكورت ناوهاي آمريكايي بود در برخورد با مين دريايي كه آن را از طرف ايران مي دانستند خسارت زيادي ديده بود و آمريكايي براي فروكش ساختن اين عصبانيت و وارد ساختن ضربه متقابل به ايران به اسكله هاي نفتي ايران حمله كرده و اسكله رشادت را به آتش كشيده بودند. از طرف ديگر ناوچه جوشن كه براي دفاع از اسكله و منابع نفتي ايران به منطقه رفته بود مورد تعرض و حمله ناوگان پنجم آمريكا قرار گرفته و در دريا غرق شده بود. خبر تعرض ناوهاي آمريكايي به منابع نفتي ايران و غرق شدن ناوچه جوشن، حس انتقام جويي را در دل بچه هاي ناو شعله ور ساخت. حدود ساعت يك ربع به چهار بعدازظهر، آژير محل جنگ در ناو به صدا درآمد. همه سريعا به محل جنگ خود رفتند و با آمادگي كامل مستقر شدند. يك هواپيماي رهگيري و جنگي آمريكا به طرف ناو حمله كرد. توپ هاي مستقر در ناو با تيراندازي خود به سمت آن هواپيماي آمريكايي عكس العمل نشان دادند، هواپيما مجبور به فرار شد؛ هواپيماي دوم به سمت ناو حمله ور شد ولي آن هم در وارد ساختن ضربه به ناو ناكام ماند. حدود يك ربع از آغاز درگيري ما با هواپيماهاي آمريكايي نگذشته بود كه اولين موشك در زير پاي توپ 20 ميليمتري اورليكن اصابت كرد. اين موشك باعث ايجاد شكاف چند متري در پاشنه ناو و از كار انداختن سيستم برق ناو شد، عده اي از بچه ها هم به شدت مجروح شدند. با تلاش بچه ها آتش سوزي ناشي از انفجار مهار گرديد و برق اضطراري ناو روشن شد. بچه ها تمام تلاش خود را براي مقابله با حملات دشمن انجام مي دادند. موشك هاي دشمن از زواياي مختلف به بدنه ناو اصابت مي كرد و بدنه را شكافته و در داخل ناو منفجر مي شد. با اين وضعيت بچه ها دست از مقابله و دفاع برنمي داشتند و توپ هاي ناو همچنان كار مي كرد. پزشكيار ناو به پرسنل مجروح رسيدگي مي كرد. بچه ها يك به يك مجروح يا شهيد مي شدند. شهيد پرهيزگار رفت براي بچه هاي مجروح كه طلب آب مي كردند آب بياورد اما ديگر برنگشت. شهيد منصور كاظمي، پزشكيار ناو درحين رسيدگي و مداواي مجروحين به شهادت رسيد. عده اي از بچه ها در داخل آب بودند، دستور ترك ناو صادر شده بود ولي اكثر بچه ها مقاومت مي كردند و تا لحظات آخر قبل از غرق ناو حاضر به ترك ناو نبودند. عده اي از همكاران در قسمت هاي داخلي ناو گير افتاده بودند و امكان خارج شدن و نجات دادن خود را نداشتند چون در قسمت هاي مختلف ناو به خاطر ضربات ناشي از اصابت و انفجار موشك قفل شده بود. ناخدا رضايي فرمانده دوم ناو، در اين وانفسا به سراغم آمد و گفت: «نادر، بپر تو آب، بپر تو آب.» قايق هاي نجات ناو باز نمي شد، آنهايي هم كه باز مي شد و در داخل آب بود به خاطر اصابت تركش هاي ناشي از انفجار موشك هاي آمريكايي، متلاشي يا سوراخ شده بود.     چرا نيروي هوايي به كمك شما نيامد؟     دريا و آسمان منطقه در سيطره قدرت نظامي و اهريمني آنها بود. به جنگنده هاي ايراني اخطار داده بودند. در صورت درگيري هوايي، امكان سقوط جنگنده هاي خودي بسيار زياد بود. آنها حتي به يدك كش هايي كه قصد كمك رساني به ما داشتند اخطار داده بودند. خيلي جالب است دشمن وارد حريم دريايي كشور ما بشود و به شناورهاي ما حمله كند و اجازه هم ندهد كسي به كمك ما بيايد، آمريكايي ها را مي گويم، همان هايي كه امروز ادعاي دفاع از حقوق بشر مي كنند.    بالاخره سرنوشت شما و ناو چه شد؟     ناو، هشت موشك خورده بود، موشك نهم درست خورد زير پاشنه چپ كه من در آنجا بودم. شدت انفجار مرا از جاي خود به هوا بلند كرد و محكم به كف پاشنه ناو كوبيد. چند دقيقه اي در حالت بي هوشي بودم. وقتي به هوش آمدم متوجه شدم از سرم خون مي آيد، چشمم پر خون شده بود. احساس گرما در دست راستم كردم، وقتي به دستم نگاه كردم ديدم آستين دستم آغشته به خون شده است، وقتي بيشتر دقت كردم متوجه شدم تركشي به دست راستم اصابت كرده است، هنوز دست بردار نبودم، با آن حالم به سمت توپ 20 ميلي متري رفتم و خواستم دوباره تيراندازي كنم ولي متاسفانه به خاطر اصابت موشك، توپ از كار افتاده بود. در اين وضعيت ناچار شدم جليقه نجات خود را محكم بسته و خودم را داخل آب بيندازم، خدا رحمت كند شهيد ناو استوار بهزاد پناه را، يك چوب دو متري كنترل صدمات را از داخل ناو به داخل آب انداخت. از طرف ديگر آقاي گلبازي يك حلقه نجات به داخل آب انداخت. چوبي كه بهزاد پناه به آب انداخته بود من يك سر آن را و شهيد بهزاد پناه سر ديگر آن را گرفته بود. پنج متري از ناو فاصله نگرفته بوديم كه يك موشك ديگر درست به زير توپ 35 ميلي متري خورد و حميد قهرماني بلافاصله با اصابت تركش هاي آن به شهادت رسيد. چند دقيقه اي از اين رويداد تلخ نگذشته بود كه يك هلي كوپتر آمريكايي به سمت ناو حمله ور شد و يك راكت به طرف ناو شليك كرد. اصابت تركش هاي راكت، جسم مطهر شهيد بهزاد پناه را نشانه رفت و او در آغوشم جان به جان آفرين تسليم كرد. با ناراحتي و گريه رو به گلبازي كردم و گفتم: «گلبازي، بهزاد شهيد شد. بهزاد شهيد شد.»     صحنه تلخ و اسفباري بود، دريا رنگ خون گرفته بود، خورشيد در سمت راست و ناو سهند در سمت چپ هر دو در حال غروب و افول بودند، اشك در چشمانمان حلقه زده بود، بغض راه گلويمان را بسته بود. بچه ها قرآن مي خواندند. بعضي دعا مي كردند، گروهي سرود جمهوري اسلامي را سر مي دادند. رنگ آب عوض شده بود، دريا رنگ خون شهيدان را به خود گرفته بود. يك آن احساس كردم كوسه اي به طرف من نزديك مي شود، به بچه ها گفتم: «بچه ها اگر كوسه پاي مرا زد، شما سريع مرا از جمع خود جدا كنيد كه كوسه فقط مرا بخورد و احتمال خطر براي ديگر بچه ها وجود نداشته باشد.» در آن لحظات چشم خود را بستم و مشغول خواندن شهادتين خود شدم. جرات باز كردن چشم خود را نداشتم، بعد از مدتي دستم را به پاي راست، پاي چپ، دست راست و دست چپم كشيدم، ديدم دست و پايم سرجايش است. آنوقت به آرامي چشمم را باز كردم، دعاي بچه ها مستجاب شد و كوسه از طرف من دور شد و رفت، من آنجا امداد غيبي را با تمام وجودم احساس كردم. هوا رو به تاريكي مي رفت، ناو در حال غرق شدن بود، ولي پرچم سه رنگ جمهوري اسلامي بر روي دكل ناو همچنان در حال اهتزاز بود. صحنه عجيبي بود، همراه بچه هايي كه در آب دور هم بوديم به علامت احترام به پرچم و ناوشكن هميشه جاويد سهند حالت خبردار به خود گرفتيم. بچه ها زار زار گريه مي كردند، همكاران ما كه در داخل كابين ها و اتاق هاي ناو محبوس مانده بودند، زنده زنده به زير آب مي رفتند. خاطرات چندين ساله خدمتم در ناوشكن سهند از جلو چشمم مي گذشت و تنها اشك برگونه هايم جاري مي شد. ناو سهند در دريا غرق شد و خورشيد هم آن طرف غروب كرد. اما فردا صبح، خورشيد دوباره طلوع كرد ولي سهند هيچ وقت طلوع نكرد.     سهند افول كرد تا هر روز در اين سرزمين صلح، آرامش و امنيت و اقتدار ايران اسلامي طلوع كند. سهند غروب كرد تا خليج فارس براي هميشه، خليج فارس بماند.     زمان به تندي مي گذشت، تاريكي مطلق بر دريا حاكم شده بود. هيچ اميدي به نجات نبود، ناگهان نوري از دور نمايان شد، اميد نجات در دل هايمان زنده شد، همه با همه يكصدا فرياد زديم: «كمك، كمك، ما اينجا هستيم، كمك.» نور به ما نزديك شد، يدك كشي از منطقه يكم به كمك ما آمده بود. پرسنل يدك كش با زحمت و فداكاري خود، ما را از آب گرفتند و داخل يدك كش منتقل كردند؛ در داخل يدك كش دوباره گريه و زاري را از سر گرفتيم و به ياد همرزمان شهيدمان افتاديم، به ياد حرف مهناوي صفرزايي كه در موقع حركت مي گفت: «بچه ها من برنمي گردم،» و واقعا همين طور شد و صفرزايي برنگشت و به شهادت رسيد و يا مسعود عباسچي كه وقتي از او در اسكله پرسيدم، از ترس موشك باران تهران فرار كردي؟ در جوابم گفت: «تقدير و اجل انسان هر كجا باشد، محقق مي شود.» واقعا همين جور شد و در خليج فارس به شهادت رسيد نه در تهران، و يا ابراهيم زاده، همرزم ديگرمان كه سر و صورتش سوخته بود و در داخل يدك كش و بيمارستان بر سر و روي خود مي زد و مي گفت: «نادر من نتونستم كمكت كنم، نادر من نتونستم كمكت كنم.» منظور او شهيد نادر افشار جوان بود كه در داخل كابين هاي ناو زنداني شده بود و از ابراهيم زاده طلب كمك كرده بود و ابراهيم زاده نتوانسته بود به او كمك كند. براي همين در يدك كش و بيمارستان مثل افراد موج گرفته، تعادل روحي خود را از دست داده بود و بر سر رو روي خود مي زد و مي گفت: «نادر من نتونستم كمكت كنم.» سرانجام يدك كش، ما را ساعت 4 صبح روز بعد به اسكله بندرعباس رسانيد و از آنجا ما را به بيمارستان منتقل كردند.روز 29 فروردين سال 67 به پايان رسيد، اما خاطره تلخ شرارت هاي دشمن آمريكايي و خاطرات شيرين و پر افتخار از خود گذشتگي هاي همرزمان ناوشكن جمهوري اسلامي سهند هيچ وقت در ياد و خاطره ما به پايان نخواهد رسيد. در پايان به روح بلند شهيدان سهند و سبلان و جوشن درود مي فرستم و براي تمامي ايشان علو درجات الهي آرزومندم.

    ما هم از شما به جهت انجام اين مصاحبه، تقدير و تشكر مي كنيم، موفق و پيروز باشيد.

پنج شنبه 14 آذر 1392برچسب:, :: 13:40 :: نويسنده : AliReza&Nader

 

ناوشکن جماران

 

 

پنج شنبه 14 آذر 1392برچسب:, :: 13:35 :: نويسنده : AliReza&Nader

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آرشيو وبلاگ
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ناوشکن سهند و آدرس ghorobesahand.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 2
بازدید ماه : 93
بازدید کل : 4223
تعداد مطالب : 48
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1

Alternative content